گنجور

 
خواجوی کرمانی

ای آنکه شبت جیب ثریا بگرفت

آهم ز غمت دامن جوزا بگرفت

از آتش رویت جگر گلاله بسوخت

از قد تو کار سرو بالا بگرفت

 
sunny dark_mode