مهرگان آمد و سیمرغ بجنبید از جای
تا کجا پرزند امسال و کجا دارد رای
وقت آن شد که به دشت آید طاوس و تذرو
تاشود بر سر شخ کبک دری شعر سرای
نیز در بیشه و در دشت همانا نبود
باز را از پی مرغان شکاری شو وآی
باز و جز باز کنون روی نیارند نمود
گاه آنست که سیمرغ شود روی نمای
همه مرغان جهان سر به خس اندر شده اند
اندرآن وقت که سیمرغ بجنبید از جای
اندرین وقت چه شاهین و چه باز و چه عقاب
جمله محبوس سپاهند بر ایشان بخشای
مثل جنبش سیمرغ چه چیزست بگوی
مثل جنبش شاه آن ملک شهر گشای
خسروغازی محمود خداوند جهان
آنکه بگرفت جهان جمله به توفیق خدای
چون بجنبید ز غزنین همه شاهان جهان
بیشه گیرند و بیابان بدل باغ وسرای
بهراسند و به فتح و ظفرش فال زنند
گر مثل بر سر ایشان فکند سایه همای
او چو سیمرغست آری و شهان جمله چو مرغ
مرغ با هیبت سیمرغ کجا دارد پای
شاد باد آن هنری شاه جهانگیر که کرد
همه شاهان جهان را به هنر دست گرای
اوبه سند وبه سر اندیب و به جیپور بود
هیبت او به ختاخان و به فرغانه تغای
خوش نخسبند همی از فزع و هیبت او
نه به روم اندر قیصر نه به هند اندر رای
وقت جنبیدن او هیچ مخالف نبود
که نه با حسرت وغم باشدو با ناله و رای
این همی گوید: کای بخت! بیکباره مرو
وان همی گوید: کای دولت! یکروز بپای
بخت و دولت بر آن کس چه کند کو نکند
به تن و جان و به دل خدمت آن بار خدای
هرکه او خدمت فرخنده او پیش گرفت
بر جهان کامروا گردد و فرمانفرمای
تا قدر خان کمر خدمت او بست ببست
از پی خدمت او یکرهه فغفور قبای
همه ترکستان بگرفت و به خانی بنشست
به شرف روز فزون و به هنر روز افزای
دولت سلطان بر هر که بتابد نشگفت
گر شود باد هوا بر سر او عنبر سای
سال و مه دولت آن بار خدای ملکان
همچنان باد ولی پرور و دشمن فرسای
از همه شاهان امروز که دانی جز ازو
مملکت را و بزرگی و شهی را دربای
گر کسی گوید: ماننده او هیچ شهست
گو: بروخام درایی مکن و ژاژ مخای
آنکه او را بستاید چه بود: پاک سخن
وانکه او را نستاید چه بود: یافه درای
هر ستایش که جز او راست نکوهش به از آن
فرخی تا بتوانی جز از او را مستای
تا چو بیجاده نباشد به نکو رنگی سنگ
تا چو یاقوت نباشد به بها کاهربای
شادمان با دو تن آسان و به کام دل خویش
دشمنان را ز نهیبش دل وجان اندروای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به وصف بزرگی و عظمت سیمرغ، به عنوان نماد قدرت و حکمرانی، پرداخته است. سیمرغ در زمان مهرگان به جنب و جوش میآید و زمان آن است که مرغان دیگر به دشت بروند. همه مرغان، از جمله شاهین و باز، تحت تأثیر سیمرغ و سلطنت او قرار دارند. شاعر با اشاره به "خسروغازی محمود" به قدرت و شکوه او در میان شاهان جهان اشاره میکند و تأکید مینماید که هیچکس نمیتواند با او برابر باشد.
ویژگیهای سیمرغ و انتخابگری او در خدمت به خداوند و عظمت او در حاکمیت توصیف شده است. در نهایت، شاعر بر این نکته تأکید میکند که هر کس به او خدمت کند، به کامیابی و بزرگی میرسد و از بدگویی درباره او جلوگیری میکند. با این همه، قدرت و عظمت واقعی در خدمت به خدا و ادای وظایف انسانیت نهفته است.
هوش مصنوعی: مراسم مهرگان فرا رسید و سیمرغ از جایش حرکت کرد تا ببیند فرزندش امسال کجا پرواز خواهد کرد و چه نقشهای دارد.
هوش مصنوعی: زمان آن فرا رسیده است که طاوس در دشت ظاهر شود و بر سر شاخ کبک دری شعر بسراید.
هوش مصنوعی: در جنگل و دشت، باز را در پی پرندگان شکاری نخواهی یافت.
هوش مصنوعی: دیگر هیچ موجودی به جز باز، بر سر این موضوع ظاهر نخواهد شد. زمان آن فرارسیده که سیمرغ خود را نشان دهد.
هوش مصنوعی: تمام پرندگان دنیا در این زمان به چمن نشستهاند، زمانی که سیمرغ از جا برخیزد.
هوش مصنوعی: در این زمان، چه شاهین و چه باز و چه عقاب، همه در قفس و زندان هستند. بر این افراد رحم و لطف کن.
هوش مصنوعی: حرکت سیمرغ چه چیزی را میتواند توصیف کند؟ مانند حرکت شاه که کشور را گشایش میبخشد.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف فردی عظیم و بزرگ میپردازد که لقب "خسرو" و "محمود" دارد و به عنوان فرمانروایی قدرتمند و مورد حمایت خداوند شناخته میشود. او به خاطر توفیق الهی، توانسته است که بر تمام جهان تسلط یابد. این تصویر از او به عنوان یک شخصیت سلطنتی و پرقدرت است که تحت حمایت خداوند قرار دارد و موفقیتهای زیادی را در زندگیاش تجربه کرده است.
هوش مصنوعی: زمانی که از غزنین حرکت کنند، تمامی پادشاهان جهان برای شکار به جنگلها و بیابانها خواهند رفت و این مناطق به جای باغ و خانه خواهند شد.
هوش مصنوعی: مردم از پیروزی و کامیابی او ترس دارند و در مورد آیندهاش پیشگویی میکنند، حتی اگر مانند سایه پرندهای بزرگ بر سرشان بیفتد.
هوش مصنوعی: او مانند سیمرغ است و پادشاهان همه مانند مرغانی هستند که به هیبت سیمرغ نمیرسند و جایی در کنار او ندارند.
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن هنری که جهانگیر، پادشاه بزرگ، به واسطه آن توانست همه پادشاهان دنیا را به هنر خود جلب کند.
هوش مصنوعی: او در سند و سراندیب و جیپور مشهور و معروف بود، و عظمت و شکوهش در ختاخان و فرغانه به چشم میخورد.
هوش مصنوعی: از ترس و شگفتی او، هیچکس نمیتواند آرام بخوابد. نه در روم، که قیصر فرمانروایی میکند، و نه در هند، که در آن تصمیمگیریها به قوت خود ادامه دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که او در حال حرکت بود، هیچ چیز مانعش نبود، نه حسرت و غم وجود داشت و نه ناله و فریاد.
هوش مصنوعی: این گفته به این معناست که فردی به شانس خود میگوید که ناگهان نرو و به خوشبختیاش میگوید که فقط یک روز در کنار او بمان.
هوش مصنوعی: اگر کسی با جان و دل به خدمت خداوند نپردازد، بخت و شانس او چه سودی خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: هرکس که به استقبال خدمت و نیکی برود، در زندگی موفق و سرزمینش فرمانروایی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: برای خدمت به او عزیزان را جمع کرد و برای محبت و خدمت به او مانند گردبادی با شکوه و زیبایی آمدند.
هوش مصنوعی: تمام ترکستان را در اختیار گرفت و بر تخت سلطنت نشسته، روز به روز بر مقام و هنر خود افزود.
هوش مصنوعی: اگر نعمت و خوشبختی بر کسی بتابد، جای شگفتی ندارد اگر سر او را باد و طوفان نیز در بر بگیرد.
هوش مصنوعی: در سال و ماهی که نعمت و موفقیت برای پادشاهان باشد، همچنان باد خوب و پرورشدهندهای وجود دارد و دشمنان نیز شکست میخورند.
هوش مصنوعی: از تمامی پادشاهان امروزی که میشناسی، جز او کسی مملکت و بزرگی و عظمت را نمیداند.
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که هیچکس به پای او نمیرسد، به او پاسخ بده که از این حرفها نزن و بیمورد به خود نبال.
هوش مصنوعی: آنکه لایق ستایش است، چه کسی است؟ او کسی است که سخن پاک و نیکو دارد. و آنکه شایسته ستایش نیست، چه کسی است؟ او کسی است که در او عیب و نقص وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر تعریف و ستایشی که غیر از خداوند باشد، از نظر ارزش کمتر است. پس باید تا جایی که میتوانی تنها از خدا ستایش کنی و به دیگران نپردازی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که سنگها به خوبی و زیبایی یاقوت نباشند، ارزش و بها ندارند. بدین معنی که اگر چیزی نتواند به زیبایی و ارزش خاصی دست یابد، نمیتواند مقام و موقعیت خاصی داشته باشد.
هوش مصنوعی: با دو نفر آسان زندگی میکنم و با شادی، و دلخواستهام دشمنان را با تهدید خود به ترس وادار میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ترا کرده خدا بر ملکان بار خدای
شکر بادا که ترا داد بما باز خدای
جان و دل باز نیامد بتن خسته ما
تا ترا باز نیاورد جهاندار بجای
چو شبانی تو و ما چون رمه و فتنه چو گرگ
[...]
ویحک ای صورت منصوریه باغی و سرای
یا بهشتی که به دنیات فرستاد خدای
گر به عینه نه بهشتی نه جهانی که جهان
عمر کاهست و تو برعکس جهان عمرفزای
نیلگون برکهٔ عنبر گل بسد عرقت
[...]
چیست آن جرم مربع بفلک ساخته جای
آنکه دارد ز شرف بر سر نه گردون پای
خال رخساره دین چتر سر خسرو شرع
نقطه نون نبوت علم علم فزای
مردم چشم شریعت حجرالاسود عقل
[...]
تو همه کاخ طرب سازی و خاقانی را
در همه تبریز اندهکدهای بینم جای
او بدین یک درهٔ خویش تکلف نکند
تو بدین ششدرهٔ خویش تفاخر منمای
ماه در هفت فلک خانه یکی دارد و بس
[...]
ویحک ای صورت منصور نه باغی نه سرای
بل بهشتی که به دنیات فرستاد خدای
بوده نقاش خرد در شجرت متواری
شده فراش صبا در چمنت ناپروای
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.