بنامیزد چنان فرّخ لقایی
که گویی سایۀ پرّ همایی
چو بگشایی زبان لبها ببندی
چو در بندگی قبا گیتی گشایی
بشمشیر تو نصرت را تفاخر
ببازار تو معنی را روایی
کمربند دو پیگر بگسلانی
اگر با آسمان زور آزمایی
یکایک برکنی دندان پروین
اگر دندان کین بر چرخ سایی
جهانگیری اگر دعوی کنی تو
زبان خنجرت بدهد گوایی
چنان بر زرفشانی چیره دستی
که گر با دشمنان کوشش نمایی
حسودت در پناه روی چون زر
تواند یافت از دستت رهایی
نبود از روزگارم این توقّع
که تو با ما چنین فارغ درآیی
من از خدمت بکاهانیده و آنگاه
تو در لطف و تواضع می فزایی
بغیبت داده بی تشریف خادم
ز روی مردمیّ و خوب رایی
مرا در خانه از تشریف تو عید
من اندر روستا از بی نوایی
هم از بخت منست این ارنه هرگز
نباشد عید خود بی روستایی
نخواهم عذر تشریفت ، چرا؟ زانک
بحمدالله تو بیش از عذرمایی
که خورشید ارچه بر چرخ بلندست
بهر جایی رساند روشنایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی ستایش و محبت نسبت به یک شخص خاص است که به شکل فرخنده و با وقار توصیف شده است. شاعر به تصویرسازی از قدرت و شجاعت این فرد پرداخته و به جذبه و تأثیر او در جامعه اشاره میکند.
شاعر بیان میکند که اگرچه او در مقام خدمت است، اما این شخص به او توجه و محبت نشان میدهد. همچنین اشارهای به حسادت دیگران و برتریهای این فرد در مواجهه با مخالفان میشود. شاعر از احساسات گوناگون خود از جمله شادی و رضایت و همچنین دشواریهای زندگی در روستا میگوید و در نهایت به این نتیجه میرسد که روشنی و تأثیر این شخص مانند خورشید است که در همه جا به روشنی میافزاید.
هوش مصنوعی: به گونهای میدرخشد و خوشحال است که به نظر میرسد سایهای از پرندگان خوشبخت بر او افتاده است.
هوش مصنوعی: وقتی زبان خود را باز کنی و صحبت کنی، در حقیقت خود را از قید و بندها آزاد کردهای. در عالم بندگی، به بستر و وسعت جهان دست پیدا میکنی.
هوش مصنوعی: با شمشیر توانمندیات، به یاری مردم بشتاب و در بازار زندگی، واقعیتها و مفهومها را به نمایش بگذار.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به آسمان دست بیازمایی، کوشش کن که کمربند دو پیگر را باز کنی.
هوش مصنوعی: اگر یک به یک دندانهای پروین را از جا بکنی، باز هم دندانهای انتقام بر آسمان میچرخند.
هوش مصنوعی: اگر جهانی بزرگ و مقتدر به تو اتهام بزند، زبان شمشیر تو میتواند شهادتی را بیان کند.
هوش مصنوعی: تو به قدری در فن زرفشانی مهارت داری که اگر بخواهی با دشمنانت تلاش کنی، میتوانی بر آنها غلبه کنی.
هوش مصنوعی: حسود تو، با نگاهی به چهرهات که مانند طلا میدرخشد، میتواند از چنگ تو فرار کند و نجات یابد.
هوش مصنوعی: من از دوران زندگیام توقع نداشتم که تو اینقدر بیتوجه و راحت با ما درآیی.
هوش مصنوعی: من از ظلمت و سختیهای زندگی کاستهام و اکنون تو مهربانی و فروتنیات را بیشتر نشان میدهی.
هوش مصنوعی: در غیاب کسی که در جایگاه خدمات قرار دارد، به خاطر منش و نیکاندیشی او، بیتوجهی و بیاحترامی صورت میگیرد.
هوش مصنوعی: من در خانه به خاطر حضور تو جشن و شادی دارم، ولی در روستا از فقر و بینوایی رنج میبرم.
هوش مصنوعی: این موضوع به شانس و سرنوشت من بستگی دارد، وگرنه هرگز عید من بدون دوستان و هممحلیهایم شاد و پربار نخواهد بود.
هوش مصنوعی: من به هیچ وجه بهانهای برای حضورتان نخواهم آورد، چرا که به لطف خدا، شما از آنقدر بزرگی و شرف برخوردارید که نیازی به توجیه نباشد.
هوش مصنوعی: هرچند که خورشید در آسمان بالا قرار دارد، اما نورش به همه جا میرسد و روشنی را به هر نقطهای میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بدو زیباست ملک و پادشایی
که هرگز ناید از ملکش جدایی
سر راهت نشینم تا بیایی
در شادی به روی ما گشایی
شود روزی بروز مو نشینی
که تا وینی چه سخت بیوفائی
نصیر دین که چشم پادشائی
نبیند چون تو فرخ کدخدائی
جهان را کدخدائی جز تو نبود
چنان چون نیست جز یزدان خدائی
اگر گویم بهمت آسمانی
[...]
ز هر شمعی که جویی روشنایی
به وحدانیتش یابی گوایی
دلا در راه حق گیر آشنایی
اگر خواهی که یابی روشنایی
چو مست خنب وحدت گشتی ای دل
میندیش آن زمان تا خود کجایی
در افتادی به دریای حقیقت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.