ای پیشوای شرع که ایناء روزگار
از بهر دفع ظلم بتو النجا کنند
ارباب فضل ملتزم منّتی شوند
در خدمت تو گر بمثل جان فدا کنند
احوال روزگار از آن شد که بعد ازین
از بهر سود رغبت بیع و شری کنند
دیریست تا که زحمت حضرت همی دهم
انصاف نیست خوش که گرانی با کنند
ابرام رسم هاست نه اینجا که واجبست
بل هر کجا که خود طعمی ابتدا کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به سخنانی از یک پیشوای دینی اشاره دارد که در شرایط کنونی جامعه، مردم برای رفع ظلم به او پناه میبرند. کسانی که به علم و فضل مشهور هستند، در خدمت او جانفشانی میکنند. نویسنده ابراز میکند که وضعیت اجتماعی به گونهای تغییر کرده که اکنون افراد بیشتر به دنبال سود و معامله هستند. او همچنین از مشکلات و گرانیهای موجود گلایه میکند و بر ناپسند بودن بیعدالتی و قوانین غیرمنصفانه تأکید میکند. در نهایت، او به این نکته اشاره میکند که رسمهای نادرست اینجا جایز نیست، بلکه در جاهایی که خودشان سودی پیدا کنند، این مسائل مطرح میشود.
هوش مصنوعی: ای پیشوای دین، که در این روزگار، مردم برای رهایی از ظلم به تو پناه میآورند.
هوش مصنوعی: اگر ارباب فضل به خدمت تو بیایند، به خاطر مهربانی تو، حتی جان خود را هم فدای تو خواهند کرد.
هوش مصنوعی: روزگار به گونهای تغییر کرده که از این پس، افراد بر اساس منافع خود به خرید و فروش مشغول خواهند شد.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که من زحمت میکشم و این منصفانه نیست که در عوض، تعدادی از افراد به من فشار بیاورند.
هوش مصنوعی: اینجا به رسم و عادتها اشاره شده، که فقط در این مکان ضروری نیستند، بلکه هر جایی که خودشان شروع به لذتبردن کنند، حمایت میشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنجا که وصف گیری آن دلربا کنند
از مشک اگر کنند حدیثی خطا کنند
گر کام اوست ریختن خون عاشقان
آن به که کامش از دل شیدا روا کنند
بیهوده رنج می برد از دست ما طبیب
[...]
درد دل مرا چو اطبا دوا کنند
درمان درد ما لب لعل شما کنند
بیچارگان شوق که بینند روی او
این بس بود ز دور که او را دعا کنند
شاهان چو در گذار ببینند خسته ای
[...]
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بُوَد که گوشهٔ چشمی به ما کنند
دَردَم نهفته بِه ز طبیبانِ مدعی
باشد که از خزانهٔ غیبم دوا کنند
معشوق چون نقاب ز رخ در نمیکشد
[...]
آنجا که وصف سرو گل اندام ما کنند
جانها به جای جامه به بویش قبا کنند
آنان که یافتند اثر کیمیای «فضل »
مس را به التفات نظر کیمیا کنند
ای خسته ای که بی خبر از درد دوستی
[...]
آنانکه خاکرا بنظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشی چشمی بما کنند
دستار هر دو روز همان به که وا کنند
چندین گره بعقد شاید رها کنند
رختی که میخری بستان زود ز آشنا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.