ترسم آن نوش ز لب کم سخنی
در زبانها فتد به بی دهنی
زاهد ار بیند آن دو لعل چو می
ساتکینی کشد برو سه منی
رنگ و بوی از رخ و خطش گیرد
دیبۀ چین و نافه ختنی
ای که از چهره ماه بر فلکی
وی که از قدّ سرو در چمنی
با چنین چشم و روی و لب که تراست
با گل و نرگس و سمن بزنی
از رخ و غمزه خنجر و سپری
آفتابی تو یا گل و سمنی
چون خرامی بگاه آمد شد
فتنۀ صد هزار مرد و زنی
بی میانی، چرا کمر بندی
تا مرا در غلط همی فکنی
پشت مشک و بنفشه بشکتی
آخر این زلف برکه می شکنی؟
گرچه در زلف تست جای دلم
در میان دل غمین منی
تا بدانی که از لطافت و حسن
هم تو در بند زلف خویشتنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت معشوقی است که شاعر به توصیف او پرداخته است. شاعر نگران است که زیبایی معشوق به حدی باشد که زبانش را بند آورد و نتواند از او تعریف کند. او به زیبایی چهره، قد و لبهای معشوق اشاره میکند و بیان میکند که این زیبایی به اندازهای فتن انگیز است که دلها را میرباید. معشوق با حرکاتش دلها را میشکافد و شاعر احساس میکند که در زلفهای او گم شده است. در انتها، شاعر تأکید میکند که زیبایی و لطافت معشوق و زلفهای او او را به اسارت کشانده و او را در بند خود نگه داشته است.
هوش مصنوعی: میترسم که آن لذت شیرین به خاطر کمگویی و ساکتی من، در زبانها نیفتد و فراموش شود.
هوش مصنوعی: اگر زاهد دو دانه ی لطیف و زیبا را مانند می ببیند، هر آنگاه که به آنها نگاه کند، دلش میخواهد که بتواند از آنها سه من لذت ببرد.
هوش مصنوعی: زیبایی و عطر چهره و خطوط صورتش، پرده ای از چین و ناز را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: تو که چهرهات همچون ماه در آسمان درخشان است و قدّ تو مانند سرو در باغی زیبا و دلانگیز است.
هوش مصنوعی: با چنین چهره و لب و چشمی که تو داری، میتوانی به راحتی با گلها و نرگسها و سمنها رقابت کنی.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر زیبایی و جذابیت یک شخص است که مانند شمشیری درخشان و محافظی در برابر آفتاب میدرخشد. همچنین میتوان آن را به زیبایی یک گل یا یک گیاه خوشبو تشبیه کرد. به طور کلی، این تصویر بیانگر دلربایی و جاذبه خاص فرد است.
هوش مصنوعی: وقتی که تو آهسته به راه میروی، عذاب و مشکلاتی به اندازه صد هزار مرد و زن ایجاد میشود.
هوش مصنوعی: بدون واسطه، چرا به من چیزی میگویی که به اشتباه از من فکر میکنی؟
هوش مصنوعی: آیا در نهایت زیبایی و جاذبهای که در دنیای من وجود دارد، میتواند زلفهای این برکه را به هم بزند و خراب کند؟
هوش مصنوعی: هرچند که در موهایت جا دارد، اما دل غمگین من در وسط دل تو قرار دارد.
هوش مصنوعی: برای درک این موضوع که تو نیز به خاطر لطافت و زیباییات در اسیر زلف خود هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خروس ایچ ندانم چه کسی
نه نکو فعلی و نه پاک تنی
سخت شوریده طریقیست تو را
نه مسلمانی و نه برهمنی
طیلسان داری و در بانگ نماز
[...]
ساکن خانقاه «اَوْ اَدْنی»
سالک شاهراه «اَرْسَلْنا»
هر چه موی سپید بینی تو
دست در دامن بهانه زنی
برکنی گوئی این ز سودا بود
من ندانم که را همی شکنی
پنبه زاری شد آن بناگوشت
[...]
لشکر شب رسید تن چه زنی؟
حبشی دست یافت بر ختنی
چون تو را خوان و کاسه نبود
بیهده کوس مهتری چه زنی
بی مروت تو را منی نرسد
ای منی چند از این منیّ و منی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.