گنجور

 
جویای تبریزی

در غمت بی طاقتی سیماب آسا جان ماست

رفتن از رنگی به رنگی نعمت الوان ماست

تا درون ما خم صهبای صدرنگ آرزوست

بر جگر دندان فشردن نعمت الوان ماست

بسکه برچیدیم با دامن سرشک از چشم تر

مردمک چون لاله داغ گوشهٔ دامان ماست

من غلام آنکه جویا خاک پای قنبرش

قبلهٔ ما کعبهٔ ما دین ما ایمان ماست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عطار

طرقوا یا عاشقان کین منزل جانان ماست

زانچه وصل و هجر او هم درد و هم درمان ماست

راه ده ما را اگر چه مفلسان حضرتیم

آیت قل یا عبادی آمده در شان ماست

نیستم اینجا مقیم ای دوستان بر رهگذر

[...]

ابن یمین

آن کزو داریم درد دل دوای جان ماست

درد کز جانان بود سرمایه درمان ماست

یوسف مصر دلست و همچو جان ما را عزیز

بی رخش فردوس اعلی کلبه احزان ماست

آبروئی نیست ما را پیش آن سلطان حسن

[...]

جهان ملک خاتون

آن قد چون نارون بنگر که از بستان ماست

و آن گل سیراب بنگر کز سرابستان ماست

نغمه ی بلبل شنو در بوستان بر روی گل

وآن فغان و ناله و آشوب کز دستان ماست

گفت سروی ناز دیدم در کنار جویبار

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
حافظ

مدتی شد کآتش سودای تو در جان ماست

زآن تمنایی که دایم در دل ویران ماست

مردم چشمم به خوناب جگر غرقند از آن

چشمهٔ مهر رخش در سینهٔ نالان ماست

آب حیوان قطره‌ای زآن لعل همچون شکر است

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

عشق او آب حیات و آن حیات جان ماست

این چنین سرچشمه ای در جان جاویدان ماست

گنج عشق او که در عالم نمی گنجد همه

از دل ما جو که جایش در دل ویران ماست

جان ما با غیر اگر باری حکایت کرده است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه