گنجور

 
جویای تبریزی

سرمهٔ گردون به چشمم گرد راهی بیش نیست

پیش ما آتش نژادان، شعله، آهی بیش نیست

نیست بیرون پای دل از حلقهٔ فرمان زلف

با وجود آنکه هندوی سیاهی بیش نیست

هر که در گام نخست عشق از خود می رود

برق پیش همت او گرد راهی بیش نیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode