ای درت کعبه ارباب نجات
قبلتی وجهک فی کل صلات
بر سر کوی تو ناکرده وقوف
حاجیان را چه وقوف از عرفات
رفته آوازه قند تو به مصر
کوزه خود زده بر سنگ نبات
غم عشاق تو آخر نشود
انزل الله علیهم برکات
گر عبارت کند از میم دهانت
آید از چشمه میم آب حیات
می کشی هر طرف آن حلقه زلف
بس کن ای باد صبا زین حرکات
جامی از درد تو جان داد و نگفت
فهو ممن کتم العشق فمات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای قول دل به رفیعالدرجات
وز برائت به جهان داده برات
پنجم چار صفی از ملکان
هشتم هفت تنی از طبقات
رای رخشان تو بر چشمهٔ خضر
[...]
صبح دم خیز من النوم الصّلات
چون برآمد بر کفم نه هات هات
آتشی کز ملعمه ی اشراق او
در عرق مستغرق است آب حیات
آفتاب ار می کند نسبت بدو
[...]
من نخواهم ز کمند نو نجات
من نجی من کمد العشق فعات
آن خضر بین که چه بازی خوردوست
لب او دیده و خورد آب حیات
گر الف را حرکت نیست چراست
[...]
ای دو گیسوت شب قدر و برات
جان فدا کرده برات اهل نجات
یافت بر خاک درت جا سر من
نلت من بابک اعلی الدرجات
سبزه خط تو بالای لب است
[...]
از مقاصد ندیده کسب نجات
بی خبر از مواقف عرصات
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.