صلای باده زد پیر خرابات
بیا ساقی که فی التاخیر آفات
من و مستی و ذوق می پرستی
چه کار آید مرا کشف و کرامات
می و نقل است ورد من شب و روز
بنامیزد زهی اوراد و اوقات
سلوک راه عشق از خود رهایی ست
نه قطع منزل و طی مقامات
جهان مرآت حسن شاهد ماست
فشاهد وجهه فی کل ذرات
سعادت خواهی از عادت گذر کن
که ترک عادت است اصل سعادات
مزن بیهوده لاف عشق جامی
فان العاشقین لهم علامات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره لذت و شادی ناشی از مینوشی و عشق است. گوینده از ساقی میخواهد تا مشروب بیاورد و تأکید میکند که در این حال و هوای مستی، کشف و شهود و کرامات برایش اهمیتی ندارد. او میگوید که مشرب و روزمرهاش همان می و نقل است و عشق حقیقی نیاز به رهایی از خود و عادات دارد. در نهایت، گوینده بر این نکته تأکید میکند که عشق واقعی نشانههایی دارد و تنها با ادعا نمیتوان عاشق بود.
هوش مصنوعی: بنگر، نغمهای از باده بهگوش میرسد؛ بیا ای ساقی، چون تأخیر در نوشیدن، ضررها و آسیبها را به دنبال دارد.
هوش مصنوعی: من و حال مستی و شور و شوق عشق چه نیازی به کشف و معجزات دارم؟
هوش مصنوعی: شراب و نقل (شیرینی) برای من در هر لحظه ذکر و ذکر من است. چه خوب است که در این اوقات و زمانها چنین ذکرهایی را داشته باشم.
هوش مصنوعی: راه عاشقی به این معنی است که انسان باید از قید و بندهای خود آزاد شود و نه اینکه فقط به سفر کردن و گذراندن مراحل مختلف بپردازد.
هوش مصنوعی: جهان همچون آینهای است که美ایی شاهد ما را نمایش میدهد و هر ذره از آن، نمایی از جمال او را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال خوشبختی هستی، باید از عادتها و رفتارهای تکراری خود دوری کنی، چرا که ترک عادت، بنیاد و اساس خوشبختی است.
هوش مصنوعی: عشق را به طور بیهوده به رخ نکشید، زیرا نشانههایی از عاشقان وجود دارد که نشانگر حقیقت عشق آنهاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ته که ناخواندهای علم سماوات
ته که نابردهای ره در خرابات
ته که سود و زیان خود ندانی
به یاران کی رسی هیهات هیهات
هر آن روزی که باشم در خرابات
همی نالم چو موسی در مناجات
خوشا روزی که در مستی گذارم
مبارک باشدم ایام و ساعات
مرا بی خویشتن بهتر که باشم
[...]
هم از قبله سخن گوید هم از لات
همش کعبه خزینه، هم خرابات
سحرگاهی شدم سوی خرابات
که رندان را کنم دعوت به طامات
عصا اندر کف و سجاده بر دوش
که هستم زاهدی صاحب کرامات
خراباتی مرا گفتا که ای شیخ
[...]
بده یک جام ای پیر خرابات
مگو فردا که فی التأخیر آفات
به جای باده درده خون فرعون
که آمد موسی جانم به میقات
شراب ما ز خون خصم باشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.