ای فتنه چشم تو جهانی
می کن نظری به ناتوانی
پیوسته به قصد ما ز ابرو
تا گوش کشیده ای کمانی
هر کس برت آورد متاعی
ماییم و همین حقیر جانی
هستم سگکی بر آستانت
خرسند ز تو به استخوانی
سررشته عشق کی توان یافت
نایافته ازان میان نشانی
گر اشک چو در قبولت افتد
در پای تو ریزمش روانی
شد جامی ازان دهان و عارض
صاحب نظری و نکته دانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت یک فرد است که تاثیری عمیق بر دیگران دارد. شاعر به تحسین چشمان این فرد میپردازد که میتواند جهانی از احساسات را برانگیزد. او به ناتوانی و تسلیم خود در برابر این زیبایی اشاره میکند و میگوید هر کسی که به او نزدیک میشود، چیزی از خود را فدای او میکند. شاعر خود را مانند سگی در برابر آستان آن شخص توصیف میکند که از محبت و توجه او خوشحال است. همچنین به عشق و دشواریهای آن اشاره میکند و ناتوانی در یافتن نشانهای از عشق را بیان میکند. در نهایت، او به تاثیر عمیق این فرد بر احساسات و اشکهای خود اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای زیبایی چشمانت، تو باعث به هیجان آمدن تمام دنیا هستی. اگر نگاهی به ضعف و ناتوانی من بیندازی، تأثیر عمیقی بر من خواهی گذاشت.
هوش مصنوعی: همواره با نیت ما، از ابرو تا گوش، خود را به شکل کمان درآوردهای.
هوش مصنوعی: هر کسی که ما را به قیمت خود بسنجد، در واقع ما چیزی بیشتر از این نیستیم و فقط یک موجود قابل احترام هستیم.
هوش مصنوعی: من مثل سگی هستم که در کنار درِ تو خوشحال است و تنها به خاطر تو و یک تکه استخوان راضی و شادمانم.
هوش مصنوعی: نمیتوان سر رشته عشق را پیدا کرد، زیرا از بین همه چیز، نشانی از آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر اشکهایم در پای تو بریزد، به خاطر عشق و محبت توست.
هوش مصنوعی: از آن دهان، جامی پر از حکمت و زیبایی ظاهر شد که نشان دهنده نظر و دانش عمیق صاحب نظر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن جنگی مرد شایگانی
معروف شده به پاسبانی
در گردنش از عقیق تعویذ
بر سرش کلاه ارغوانی
بر روی نکوش چشم رنگین
[...]
ای چشم و چراغ آن جهانی
وی شاهد و شمع آسمانی
خط نو نبشته گرد عارض
منشور جمال جاودانی
بی دیده ز لطف تو بخواند
[...]
عشقست نشان بی نشانی
از خود چو برون شوی بدانی
ای غایت عیش این جهانی
ای اصل نشاط و شادمانی
گر روح بود لطیف روحی
ور جان باشد عزیز جانی
گفتی که چگونهای تو بیما
[...]
تا بشنیدم که ناتوانی
دلتنگ شدم چنانکه دانی
گفتم شخصی بدان لطیفی
افسوس بود به ناتوانی
افتاد ز هاتفی به گوشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.