به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی
نماید، از مژه مجنون روان کند سیلی
سکون و صبر چه امکان چو بست قاید عشق
زمام خاطر مجنون به محمل لیلی
پی دعای فراغت ز عشق مجنون را
به کعبه برد پدر با صد آه و واویلی
گرفت حلقه که یارب به حق این خانه
که هر دمم سوی لیلی زیاده ده میلی
به آب زمزم اگر شست خرقه زاهد شهر
چه سود ازان چو ندارد طهارت ذیلی
گهی که بار دل خویش بر تو پیمایم
به عرض ارض و سماوات بایدم کیلی
عنان دل به کف توست بنده جامی را
اگر چه صف زده خوبان ز هر طرف خیلی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میان راه ز بس خصم زد مرا سیلی
رخم ز صدمهٔ سیلی خصم، شد نیلی
تو زنده باشی و باشد عذار من نیلی
ز دست شمر لعین تا یکی خورم سیلی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.