بیا ای اهل دل را قرة العین
کمان ابروانت قاب قوسین
میان موی تا موی میانت
نمی بیند خرد یک موی مابین
لبت را گفتم ای جان این قلبی
دهانت گفت پنهان حیث لا این
به وام از میکده بردم سبویی
مرا بادا به گردن دایم این دین
ز جامی گر تو سر خواهی و دیده
برد فرمان تو بالرأس والعین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کدامین پادشه را بود چندین
ز مصر و شام و موصل تا درِ چین
جهان را یادگارست از سلاطین
شه ایران و توران ناصرالدین
ملک سنجر ولیعهد ملک شاه
خداوند ملوک مشرق و چین
فروزان آفتابی عالم افروز
[...]
سلیمان را نگین بود و ترا دین
سکندر داشت آیینه، تو آیین
دم شیر خدا میرفت تا چین
ز علمش ناف آهو گشت مشکین
نگار سرو قد دیدی بآیین
نگه کن قدّ آن سرو نگارین
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.