آرزوی دل خونین جگرانت خوانم
مردم دیده صاحبنظرانت خوانم
چون قبا چست کنی طرف کله برشکنی
پادشاه همه شیرین پسرانت خوانم
نیست حد چو منی بردن نام چو تویی
بهر روپوش به نام دگرانت خوانم
تا نمودی به ته پیرهن اندام چو سیم
نازنین تر ز همه سیمبرانت خوانم
تا نبینی رخش ای شیخ عیان گرچه شوی
پای تا سر خبر از بی خبرانت خوانم
همچو عمر از من دلداده روان می گذری
جای آن هست که عمر گذرانت خوانم
جامی از هر چه نه دیدار بتان دیده بپوش
تا درین انجمن از دیده ورانت خوانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.