کیست آن مه که درآمد ز در خلوت ما
که شد از عکس رخش نور همه ظلمت ما
آفتابی ست درخشنده که از طلعت او
رفت بر چرخ برین کوکبه دولت ما
می سرشتیم گل محنت از آب مژه شکر
که برآمد گل راحت ز گل محنت ما
جان ز کف رفت چه سازیم نثار قدمش
گر پس از مرگ خرامد به سر تربت ما
سگ او خواند رقیب از سر خواری ما را
این لقب در دو جهان بس سبب عزت ما
جان فشاندیم به خاک قدمش لیک چه سود
که نیفتاد قبول کرمش خدمت ما
غایب همت ما وصل وی آمد جامی
همتی دار که کاری بکند همت ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همه بر قد بلند تو بود همت ما
گر دهد دست زهی همت با رفعت ما
شب هجران بگذشت و سحر وصل رسید
پنج نوبت بزن ای بخت که شد نوبت ما
میکنم خدمت تو آنچه مرا دست دهد
[...]
می تپد در جگر خاک همان طینت ما
شمع را شعله جواله کند تربت ما
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.