بر من از خوی تو هر چند که بی داد رود
چون رخ خوب تو بینم همه از یاد رود
گره طره مشکین مگشا پیش صبا
عمر صد دل شده مپسند که بر باد رود
تا به کی عاشق دلخسته به امید وصال
شادمان سوی درت آید و ناشاد رود
نقش شیرین رود از سنگ ولی ممکن نیست
که خیال رخش از خاطر فرهاد رود
خاک بادا سر من در ره آن سرو روان
که گرفتاری من بیند و آزاد رود
جز به ویرانه غم جا نکند مرغ دلم
جغد ازان نیست که در منزل آباد رود
دل به آن غمزه خونریز کشد جامی را
صید را چون اجل آید سوی صیاد رود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که بینی که پس از پرورش فقر او را
در صف زنده دلان نام به ارشاد رود
باد دعوی به سر او مبر ای خواجه مباد
که از این بی ادبی دین تو بر باد رود
کی تمنای تو از خاطر ناشاد رود
داغ عشق تو گلی نیست که بر باد رود
نرود حسرت آن چاه زنخدان از دل
تشنه راآب محالستکه از یاد رود
گر بشستن برود نقش الف از شانه
[...]
خلق را قصهٔ حسن پری از یاد رود
هرکجا ذکری از آن شوخ پریزاد رود
هر شکایت که مرا از تو بود در دل تنگ
چون کنم یاد وصالت همه از یاد رود
هرکجا کز رخ و بالای تو گویند سخن
[...]
ای شهیدی که نشاید غمت ازیاد رود
گرچه این خاک وجودم همه بر باد رود
ماجرای غمت ار بگذرد اندر آفاق
تا به افلاک همی ناله و فریاد رود
محض رفتن به جنان مایه ی شادی نبود
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.