گنجور

 
جامی

ساقی بیا که میکده را فتح باب شد

پر کن قدح که دور شه کامیاب شد

در ده شراب ناب که جان و دل حسود

در بزم غم بر آتش حرمان کباب شد

از باده خوش برآ که به کف نیست غیر باد

آن را که جام عیش تهی چون حباب شد

عمری دعای جاه و جلال تو گفته ایم

منت خدای را که همه مستجاب شد

مه را فروغ عاریتی ناپدید گشت

وقت طلوع کوکبه آفتاب شد

هر خانه طرب که بنا کرد مدعی

سیلاب غم رسید و به یک دم خراب شد

جامی به گوش شاه رساندن نه حد ماست

گر خود ز لطف نظم تو در خوشاب شد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سنایی

در مهر ماه زهدم و دینم خراب شد

ایمان و کفر من همه رود و شراب شد

زهدم منافقی شد و دینم مشعبدی

تحقیقها نمایش و آبم سراب شد

ایمان و کفر چون می و آب زلال بود

[...]

خاقانی

آن مصر مملکت که تو دیدی خراب شد

و آن نیل مکرمت که شنیدی سراب شد

سرو سعادت از تف خذلان زگال گشت

و اکنون بر آن زگال جگرها کباب شد

از سیل اشک بر سر طوفان واقعه

[...]

سید حسن غزنوی

ماه تمام ملک به زیر نقاب شد

آب حیات شرع دریغا سراب شد

سروی ز بوستان معانی فرو شکست

برجی ز آسمان معالی خراب شد

کور و کبود مردمک چشم مردمی

[...]

مولانا

صد مصر مملکت ز تعدی خراب شد

صد بحر سلطنت ز تطاول سراب شد

صد برج حرص و بخل به خندق دراوفتاد

صد بخت نیم خواب به کلی به خواب شد

آن شاهراه غیب بر آن قوم بسته بود

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه