گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

ز خاکم چو خونین گیایی برآید

ز هر شاخ برگ وفایی برآید

چو آتش مشو تند و سرکش مبادا

که دود از دل مبتلایی برآید

به بوی تو از جا جهم مست و بی خود

ز هر سو که آواز پایی برآید

نکو گوش کن کان منم گرد کویت

چون شبها فغان گدایی برآید

دوم پیش چون اشک و حال تو پرسم

ز کوی تو چون آشنایی برآید

طبیبا یکی دفتر خویش بگشا

بود درد ما را دوایی برآید

بسی باید از دیده خون ریخت جامی

که کام دل از دلربایی برآید