هر آه جگرسوز که از سینه برآید
دودی ست کزو بوی کباب جگر آید
نزدیک به مردن رسم از بس که طپد دل
چون شکل تو از دور مرا در نظر آید
من بنده روی تو که هر بار که بینم
در چشم من از بار دگر خوب تر آید
از خون جگر رهگذر دیده ببندم
زان روزنه گر غیر خیال تو درآید
بگذر به سرم عمر کسی تا فکنم سر
در پای تو زان پیش که عمرم به سر آید
پیوسته دعای تو کنم چون کنم این ست
کاری که به دست من درویش برآید
جز ناله مکن کار دگر جامی ازین پس
باشد که ز صد ناله یکی کارگر آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار بیانگر احساسات عمیق عاشقانه شاعر است. او از درد و رنج ناشی از عشق سخن میگوید و آن را با جملاتی استعاری وصف میکند. هر آه او از دل، شبیه دودی است که بوی کباب جگر را به ذهن میآورد؛ یعنی حاکی از غم و اندوهی عمیق است. او همچنین به زیبایی محبوبش اشاره میکند که هر بار که او را میبیند، برایش جذابتر و زیباتر به نظر میآید. در نهایت، شاعر به دعا کردن برای محبوبش اشاره میکند و اینکه تنها ناله کردن را مفید میداند، زیرا شاید از میان این نالهها، یک دعا به اجابت برسد.
هوش مصنوعی: هر بغض و نالهای که از دل بیرون میآید، نشانهای از درد عمیق درون است که میتواند بویی خوش را به همراه داشته باشد، مانند بوی کبابی که از دود ناشی میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که به مرگ نزدیک میشوم، قلبم سخت میتپد، چون وقتی تو را دور میبینم، تصویر تو در ذهنم زنده میشود.
هوش مصنوعی: من به تو وابستهام و هر بار که در چشمانت نگاه میکنم، زیباییات برایم بیشتر و بیشتری مینماید.
هوش مصنوعی: چشمهایم را بر روی روزنه میبندم تا غیر از تصور تو وارد نشود، حتی اگر این کار به بهای ریختن خون دلم باشد.
هوش مصنوعی: بگذار کسی به عمر من زندگی کند تا من سرم را در پای تو بگذارم، قبل از اینکه عمرم به پایان برسد.
هوش مصنوعی: من همیشه دعا میکنم برای تو، چون کارهایی که در توان من است، از دست یک درویش برمیآید.
هوش مصنوعی: به جز ناله و گریه کار دیگری نداشته باش، زیرا از این پس تنها یک جرعه باقی مانده است و از میان صد ناله تنها یکی کارساز خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر روز مرا عشق نگاری بسر آید
در باز کند ناگه و گستاخ در آید
ور در بدو سه قفل گران سنگ ببندم
ره جوید و چون مورچه از خاک برآید
ور شب کنم از خانه بجای دگر آیم
[...]
هرگه که مرا ز آمدن تو خبر آید
از جان و دلم انده دیرینه برآید
بسیار عنا دیدم در کان گهر من
از بخت همی کانم نزد گهر آید
هر روز من از آمدنت شاد کنم دل
[...]
آخر چو بود عمر همه کام برآید
شب گرچه بود تیره هم آخر سحر آید
هر نکته که از زهر اجل تلختر آید
آن را چو بگوید لب تو چون شکر آید
در چاه زنخدان تو هر جان که وطن ساخت
زود از رسن زلف تو بر چرخ برآید
هین توشه ده از خوشه ابروی ظریفت
[...]
گر صبر کُنی ور نَکَنی مویِ بناگوش
این دولتِ ایّامِ نکویی به سر آید
گر دست به جان داشتمی همچو تو بر ریش
نگذاشتمی تا به قیامت که بر آید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.