گنجور

 
جامی

مذهب عشق خودپسندی نیست

جز فقیری و دردمندی نیست

عشق جادوست لیک شیوه او

چشم بخشی ست چشمبندی نیست

بپسند آنچه می رسد کاینجا

ناپسندی چو ناپسندی نیست

بگذر از چند و چون که جانان را

سر چونی و برگ چندی نیست

گر لوندی ست طوف آن سر کوی

که در او پستی و بلندی نیست

هیچ یاری به از لوندان نه

هیچ کاری به از لوندی نیست

یافت جامی کمال شعر چه باک

گر سپاهانی و خجندی نیست