بخش ۱۶ - ذکر آفرینش و مرتبه و حسن خلق وی صلواة الله علیه
عندلیبان باغ آن خوشبوی
در ترنّم تبارکالله گوی
بر زمان حکم چون شهان کرده
بر زمین نان چو بندگان خورده
نان جو خورده همچو مختصران
پس کشیده ز حلم بارِ گران
خَلق را خُلق او نویدگرست
نور ماه از جمال جرم خورست
گنج همسایه بُد دل پاکش
رنج سایه نبود بر خاکش
صد هزار آه زو شنیده حری
نه الف بود در میانه نه هی
جبرئیل آمده ز سدره برش
بوده سوگند صعب حق به سرش
جز از او کس نبود در بشری
در طلب گریه خند خنده گری
خُلق او زیر این سراپرده
رحمها کرده زخمها خورده
سالها پیش چرخ با ندمی
ناگواریده خورد جانش همی
گلشکر داشت با خو از دل خود
زان نشد ایچ ناگوارش بد
خود کسی را که آن زبان دارد
ناگوارندگی زیان دارد
چون زبان از زیان خلق ببست
رفت و بر فوق فرق عرش نشست
قامتش چون خم رکوع آورد
عرش در پیش او خشوع آورد
بتشهّد دمی چو بنشستی
کمرهِ کوهِ قاف بگسستی
بهره داده وجود را به تمام
زان لب و دیدهها به سین سلام
بوده بحری همیشه محرابش
آتش عشقِ لمیزل آبش
اندر آن بیکرانه دریا بار
صدهزاران نهنگ مردمخوار
چون دم از حضرت سجود زدی
آتش اندر همه وجود زدی
خود جهان جملگی طفیلش بود
انس و جن کمترین خیلش بود
ماه راهش خسوف نپذیرد
شمس شرعش کسوف نپذیرد
برتر از فرش و عرش قدرش بود
قمهٔ عرش زیر صدرش بود
در ره مصطفی نژندی نیست
برتر از قدر او بلندی نیست
در ره او همه صعود بود
درگه او سرشت عود بود
تا ابد نور و حور در مهدش
پای بسته بمانده در عهدش
گر گشایند چنبرِ افلاک
شرع او را از آن نیاید باک
اسب گردون بمانده از آورد
مفرش شرع او نگیرد گرد
نفسی کز هوای عشقش خاست
طاقت آن نفس ز خلق کراست
شود از تفّ آن نفس چو نمود
موج دریا چو آتش نمرود
راه پیدا بود پر از آکفت
راه او جز نهفته نتوان رفت
از پی جان آن سرِ سادات
اشتر بارکش بداده زکات
ای دریغا که در جهان سخن
سر در انگشت میکشد ناخن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عظمت و مقام معنوی شخصیت بزرگی به نام مصطفی (ص)، پیامبر اسلام، سخن میگوید. شاعر با بهرهگیری از تصاویری زیبا و تشبیهات شاعرانه، به وصف ویژگیهای برجسته این شخصیت پرداخته و او را به عنوان نور و رحمت برای بشر معرفی میکند. همچنین به تاثیر او بر عالم وجود، مقام والای او در نظر خداوند و نفی هرگونه ناگوارگی ذکر میکند. شاعر به حیرت در برابر کامل بودن و عشق الهی که از وجود این شخصیت نشات میگیرد اشاره کرده و به عظمت و نورانیت او در عالم هستی پرداخته است. در پایان، حسرتی بر عدم درک عمق این مقام در جهان بیان میشود.
هوش مصنوعی: پرندگان باغ آن خوشبو در حال نغمهخوانی هستند و برای نعمتهای خداوند حمد و سپاس میگویند.
هوش مصنوعی: زمان به مانند پادشاهان، فرمانروایی میکند و انسانها نیز مانند بندگان، از نعمتها بهرهمند میشوند و نان را میخورند.
هوش مصنوعی: کسی که نان جو میخورد، مانند افراد کمتوقع و مختصرنگر، به آرامی و با صبری که دارد، از تحمل بار سنگین و مشکلات زندگی کنارهگیری میکند.
هوش مصنوعی: آفرینش انسانها و ویژگیهای خوب آنها، نویدبخش زیبایی و روشنایی است. زیبایی و نورانی بودن او مانند روشنایی ماه است که از درخشش خورشید ناشی میشود.
هوش مصنوعی: وقتی دل کسی پاک و خالص باشد، حتی اگر گنجی در نزدیکی او باشد، همیشه از مشکلات و رنجهای زندگی به دور است و شادی و آرامش واقعی را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به احساسات عمیق و غمانگیز خود اشاره میکند. او به تعداد بسیار زیادی آه و ناله اشاره میکند که از دلش برآمده و این نشاندهنده تنهایی و آرزوهای سخت اوست. این احساسات همواره در وجود او جاری است و به نظر میرسد که هیچ راه مفرّی از آنها نیست. شاعر به نوعی دلسوزی و اندوه اشاره دارد که در دلش نهفته است.
هوش مصنوعی: جبرئیل از درختی خاص و مقدس آمده و بر او سوگند خورده که این مسئله برایش بسیار دشوار است.
هوش مصنوعی: هیچکس غیر از او در عالم بشری وجود ندارد که در جستجوی محبت و شادی، هم دلتنگی کند و هم بخندد.
هوش مصنوعی: خُلق او تحت این پوشش، با محبت و مهربانی زخمها و آسیبهایی را متحمل شده است.
هوش مصنوعی: سالها پیش، به واسطه یک نفس ناگوار، چرخ زندگی دچار تغییراتی شد و روحش آسیب دید.
هوش مصنوعی: گلشکر با دل خود آشتی داشت و از این رو هیچ چیز ناگواری نمیتواند او را آزرده کند.
هوش مصنوعی: کسی که زبان بدی دارد و از آن استفاده میکند، به خود و دیگران آسیب میزند.
هوش مصنوعی: زمانی که زبان از آسیب و ضرر مردم دلسرد شد، به بالا و بر فراز عرش جای گرفت.
هوش مصنوعی: قامت او به قدری زیبا و دلانگیز است که وقتی خم میشود، عرش نیز در مقابل او سر تعظیم فرود میآورد.
هوش مصنوعی: وقتی که لحظهای درنگ میکنی و نشستهای، به راحتی میتوانی از سختیها و مشکلات عبور کنی.
هوش مصنوعی: تمام وجود را با لبان و چشمانت به سلامی گرم پر و بهرهمند کن.
هوش مصنوعی: او همیشه مانند دریا است که محرابش در آتش عشق بیپایان غوطهور است.
هوش مصنوعی: در آن عمیق و بیپایان دریا، بار هزاران نهنگ آدمخوار وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی به سجده رفتی و یاد خدا کردی، آتش عشق و شوق را در وجود همه وجود زدی.
هوش مصنوعی: تمام جهان به نوعی وابسته به اوست و حتی انسانها و جنها نیز در مقایسه با او، در شمار اندکی هستند.
هوش مصنوعی: ماه هرگز به تیرهگی نمیگراید و شمس هرگز نمیگذارد که چیزی بر اساس قوانینش محو شود.
هوش مصنوعی: قدرت و ارزش او فراتر از زمین و آسمان است و حتی عرش نیز زیر سر او قرار دارد.
هوش مصنوعی: در مسیر محبت پیامبر، هیچ انسانی برتر از او نیست و هیچ چیزی بالاتر از مقام او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در مسیر او، تنها بالا رفتن و ترقی وجود دارد و محل او، مانند درخت عود، دارای ویژگیهای خاص و ارزشمندی است.
هوش مصنوعی: این احساس وجود دارد که در بهشت و در کنار نعمتهای جاودانی مانند نور و حوریها، او همچنان در آرامش و سکون باقی مانده و به عهد و پیمانی که بسته است وفادار مانده است.
هوش مصنوعی: اگر درهای آسمان را هم بگشایند، او از آن نخواهد ترسید.
هوش مصنوعی: اسب چابکی که در میدان نبرد از خود نشان داده، دیگر از شریعت و قوانین آن پیروی نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: نفسی که به خاطر عشق او به وجود آمده، طاقت و قدرت آن نفس از چه کسی است که بتواند آن را تحمل کند؟
هوش مصنوعی: زمانی که نفس انسانی با دل و احساسات عمیق و سوزان همراه باشد، همانند جریانی دریا یا آتش در درونش، میتواند به شدت تأثیرگذار و شعلهور شود.
هوش مصنوعی: راه مشخصی که باید طی شود، پر از خطر و موانع است و کسی نمیتواند بدون شناخت و آگاهی از آن عبور کند.
هوش مصنوعی: به دنبال سلامتی و جان آن سرور و بزرگ سادات، حیوان بارکش را برای پرداخت زکات آماده کردهاند.
هوش مصنوعی: افسوس که در این دنیا، حرفها و نشانهها به گونهای غیر عادی و گیج کننده به ذهن میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.