گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

آن سرو ناز بر لب بام ایستاده کیست

بر طرف آفتاب کله کج نهاده کیست

بگذار ذکر حور و حدیث قصور او

بالای قصر آمده آن حورزاده کیست

گویند دل برای چه دادی به مهر او

آن کس که دیده شکل وی و دل نداده کیست

هر جا گهی پیاده کند گشت و گه سوار

آنجا گل سوار و سرو پیاده کیست

ای شیخ شهر چند ملامت کنی مرا

بی ذوق جام باده و معشوق ساده کیست

تا دیده اند جام لبش اهل صومعه

آن کو نکرده خرقه خود رهن باده کیست

از پا فتاد جامی و آن شوخ سنگدل

هرگز نگفت بر سر این کو فتاده کیست