با دو چشمت عشقبازی میکنم
با دو زلفت سرفرازی میکنم
گفته بودم ترک جانبازی کنم
چون توانم کرد بازی میکنم
روز و شب در بوتهٔ هجران تو
ز آتش دل جانگدازی میکنم
در خم محراب ابرویت ز چشم
خرقهٔ دل را نمازی میکنم
هندوی زلف تو گشتم دلبرا
گفت آری ترکتازی میکنم
در غم عشق تو هر شب تا سحر
درد دل را چارهسازی میکنم
زاهدا آخر چرا منعم کنی؟
نیست کفری عشقبازی میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عقل گوید کارسازی میکنم
عشق گوید پاکبازی میکنم
با بتان من عشقبازی می کنم
عشق را من دلنوازی می کنم
بی محبت هر که میرد کافر است
هست تا جان عشقبازی می کنم
تا نیازی هست پیش او مرا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.