گنجور

 
۱

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - گفتار اندر فراهم آوردن کتاب

 

... به گیتی بمانم یکی یادگار

تو این را دروغ و فسانه مدان

به رنگ فسون و بهانه مدان ...

فردوسی
 
۲

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲

 

... اگر گویم آری و دل زان تهی

دروغم نه اندر خورد با مهی

وگر آرزو ها سپارم بدوی ...

فردوسی
 
۳

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴

 

... تهی مانی و راز من نشکنی

مگر کاین همه بند و چندین دروغ

بدین بچگان تو باشد فروغ ...

فردوسی
 
۴

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۷

 

... وگر گویم از من گروگان مجوی

دروغ آیدش سر به سر گفت و گوی

فرستاد باید بر او نوا ...

فردوسی
 
۵

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰

 

... سخن گفتن من شود بی فروغ

شود پیش او چاره من دروغ

یکی چاره باید کنون ساختن ...

... ترا تیره گشتست بر خیره آب

به گفتار مرد دروغ آزمای

کسی برتر از تو گرفتست جای ...

... هرانجا که روشن بود راستی

فروغ دروغ آورد کاستی

نمایم دلم را بر افراسیاب ...

فردوسی
 
۶

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۱

 

... ببردی ازین پادشاهی فروغ

همی چاره جستی بگفت دروغ

بدین رزم خونی که شد ریخته ...

فردوسی
 
۷

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۲

 

... هم آن را که پیوند فرزند تست

وگر هیچ گردی به گرد دروغ

نگیرد بر من دروغت فروغ

میانت به خنجر کنم به دو نیم ...

فردوسی
 
۸

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۷

 

... که من زین که گفتم نجویم فروغ

نگردم به هر کار گرد دروغ

پشوتن برین بر گوای منست ...

فردوسی
 
۹

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۲

 

... که من زین سخنها نجویم فروغ

نگردم به هر کار گرد دروغ

که روی سیاوش گر دیدمی ...

... که ای در جهان از گوان یادگار

همه راست گفتی نگفتی دروغ

به کژی نگیرند مردان فروغ ...

فردوسی
 
۱۰

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۷

 

... ترا بازگویم همه هرچ هست

یکی گر دروغست بنمای دست

که تا شاه گشتاسپ را داد تخت ...

فردوسی
 
۱۱

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۰

 

... که ای شوم بدکیش و بدزاد مرد

ز گیتی ندانی سخن جز دروغ

به کژی گرفتی ز هرکس فروغ ...

فردوسی
 
۱۲

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۶

 

... نیایش کنان پیش یزدان شوند

همی داند آنکس که گوید دروغ

همی زان پرستش نگیرد فروغ ...

فردوسی
 
۱۳

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۵

 

... یکی دیگر افگن برین هم نشان

دروغ از گناهست بر سرکشان

پر از خشم شد زان جوان اردوان ...

فردوسی
 
۱۴

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۷

 

... ازیرا چنین خوب و کنداورم

چنین داد پاسخ که هرگز دروغ

بر شهریاران نگیرد فروغ ...

فردوسی
 
۱۵

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱۴

 

... به بخشندگی یاز و دین و خرد

دروغ ایچ تا با تو برنگذرد

رخ پادشا تیره دارد دروغ

بلندیش هرگز نگیرد فروغ ...

فردوسی
 
۱۶

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اورمزد » بخش ۲

 

... نبخشی ستمکارگان را گناه

زبان را مگردان به گرد دروغ

چو خواهی که تاج از تو گیرد فروغ ...

فردوسی
 
۱۷

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۱

 

... ز گیتیش فرجام و آغاز نیست

ندانی تو گفتن سخن جز دروغ

دروغ آتشی بد بود بی فروغ

اگر قیصری شرم و رایت کجاست ...

فردوسی
 
۱۸

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور سوم » پادشاهی شاپور سوم

 

... جهاندیده و رای زن موبدان

بدانید کان کس که گوید دروغ

نگیرد ازین پس بر ما فروغ

دروغ از بر ما نباشد ز رای

که از رای باشد بزرگی به جای ...

... به گرد طمع تا توانی مگرد

مکن دوستی با دروغ آزمای

همان نیز با مرد ناپاک رای ...

فردوسی
 
۱۹

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان

 

... به آید که کندی و سستی کنی

اگر جفت گردد زبان بر دروغ

نگیرد ز بخت سپهری فروغ ...

... به دیوان موبد شدند انجمن

پدید آید از گفت یک تن دروغ

ازان پس نگیرد بر ما فروغ ...

فردوسی
 
۲۰

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر

 

... ز نیرو بود مرد را راستی

ز سستی دروغ آید وکاستی

ز دانش چوجان تو را مایه نیست ...

... که جان وخرد درسخن پادشاست

گرانمایگان را فسون و دروغ

به کژی و بیداد جستن فروغ ...

... همی پرنیان جوید از خار بار

به هفتم که بستیهد اندر دروغ

به بی شرمی اندر بجوید فروغ ...

... ز دانش بود جان و دل را فروغ

نگر تا نگردی به گرد دروغ

سخنگوی چون بر گشاید سخن ...

... بماند پس از مرگ نامش بلند

دگر کو بشوید زبان از دروغ

نجوید به کژی ز گیتی فروغ ...

... نکوهیده تر نزد دانش پژوه

یکی آنک حاکم بود با دروغ

نگیرد بر مرد دانا فروغ ...

... به بسیار گفتن مبر آبروی

هرآنکس که بسیار گوید دروغ

به نزدیک شاهان نگیرد فروغ ...

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۷۵
sunny dark_mode