گنجور

 
همام تبریزی

توبه کردم که نخوانم دگرت ماه و پری

هر چه دیدیم و شنیدیم از آن خوبتری

تا ببینیم نظیرت به جهان گردیدیم

نیکوان را همه دیدیم تو چیزی دگری

عارفان روی تو جویند نه گل‌های بهشت

عقلشان می‌کند اقرار به صاحب‌نظری

می‌روی دیده مردم نگران از چپ و راست

همه در حسرت خاکی که بر او می‌گذری

التفاتی نکند سوی کسی چشم خوشت

هر یکی را هوس آن که کجا می‌نگری

هوس آن بود که حسنت همگی در یابم

باز دیدم نه به اندازه نور بصری

می‌دهد زلف تو را باد صبا تشویشی

مگر ای باد تو از غیرت ما بی‌خبری

مگذر بر سر زلفش که گرفتار شوی

جان ازین دامِ به هم برشده بیرون نبری

عاشقی را که بود غیرت صحبت چو همام

راز معشوق نگوید به نسیم سحری

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فرخی سیستانی

دل من خواهی و اندوه دل من نبری

اینْت بی‌رحمی و بی‌مهری و بیدادگری

تو بر آنی که دل من ببری دل ندهی

من بدین پرده نیم، گر تو بدین پرده دری

غم تو چند خورم و انده تو چند برم

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
منوچهری

چون به هم کردی بسیار بنفشهٔ طبری

باز برگرد به بستان در چون کبک دری

تا کجا بیش بود نرگس خوشبوی طری

که به چشم تو چنان آید، چون درنگری

مسعود سعد سلمان

آلت کشتن داری صنما غمزه و کارد

زین دو ناکشته ز دستت نرهد جانوری

تو مرا جانی و چون با تو بوم جانوری

زنده گردم که ز دیدار تو یابم نظری

می بترسم که مرا روزی بکشی تو از آنک

[...]

امیر معزی

گشت تابنده ز گردون معالی قَمَری

گشت تابنده ز دریای معانی گهری

سال تو فرخ و فرخنده شد از شادی آنک

ملک‌العرش عطا داد ملک را پسری

ملک باغ‌ است و در آن باغ‌ ملک سنجر هست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
سنایی

شیفته کرد مرا هندوکی همچو پری

آنچنان کز دل عقل شدم جمله بری

خوشدلی شوخی چون شاخک نرگس در باغ

از در آنکه شب و روز درو در نگری

گرمی و تری در طبع هلاک شکرست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه