الف.م در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » پنجم:
در سطر نهم غلط املایی وجود دارد. "رحم" اشتباه است.
زخم عشق چون ویی را نبود هیچ رفو.
علی اکبر در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳:
برادر گرامی
آن اول به معنای دارایی و داشتن چیزیست
شیخ سعدی شیرازی در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:
ببخشید اقا او ل بروید خودتان را با اشعار سعدی اشنا کنید بعد ایرا د بگیرید . عمو شما کجا وشیخ سعدی کجا سعدی کسی نیست که اشتباه کند یا اشتباه کرده باشد . انسانهای وارسته چون فروغی بران صحه گذاشته . خدا شما را عفو کند
بینام در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۵:
برای اینکه کسی که در طریقت قدم بردارد تواند از اسرار گوید. مولانا در این سلوک بوده.پس نمیتوان حاشیه ای خام بر پختهای نوشت. زنده باد مولانا شیخ اکبر و جلیل القدر ادبیات و سلوک عرفان.
SEYEDMOHSEN.SAEIDZADEH در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۲ - منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را:
این داستان را باید با بحث بسایر حکیمانه وشیرین او درباره همزبانی وهمدلی تکمیل کرد واشاره نمود که این داستان از هم زبانی میگوید ولی ان جا یک پله بالاتر میرود واز همدلی سخن به میان می آورد ولذا دوترک را چون بیگانگان میداند
فرهاد در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵:
با سلام
در بیت "و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی/ برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت" در مصرع دومش من در وبلاگی به جای فروریزد، برافشانی دیدم "برافشان تا برافشانی هزاران...." میخواستم بدونم کدومش معتبرتر هست و صحیح تر؟؟؟؟؟
با تشکر از سایت خوبتون
نامدار در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:
این شعر را به این صورت هم دیده ام:
چون تیغ به دست آری مردم نتوان کُشت
چون نزد خداوند بدی نیست فرامُشت
این تیغ که از بهر ستمگران بکردند
انگور نه از بهر نبید است به چرخشت
عیسی به رهی دید یکی کُشته فُتاده
حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت
کی کُشته که را کُشتی تا کُشته شدی زار
تا باز کجا کُشته شود آنکه ترا کُشت
انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس
تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مُشت
ارادتمند
امید کارگر در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۰:
با تشکر بخاطر گنجور،این شعر به نظر من یک درس بزرگ در پیامبر شناسی و امام شناسی به ما می دهد و بیان کننده این مطلب است که این بزرگان عالم بر غیب و آینده نیستند ولی هر کجا که مصلحت حق تعالی باشد ایشان را از بعضی امور آگاه می کند.
محمد در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۱۳ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷۲:
به نظر من این بوده
شهری زن و مرد در رخ تو مینگرند
وز سوز غم عشق تو جان در خطرند
هر جامه که سالی پدرت بفروشد
از عشق تو عاشقان به روزی بدرند
محمد در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۰۶ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۲۳:
به نظر من شعر اینجوری بوده یا باید باشه
گیسو به سر زلف تو در خواهم بست
تا بنشینی و چو دوش نگریزی مست
پیش از مستی هر آنچه اندر دل هست
میگویم که تا باز نگوئی شد مست
nima در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۳۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » گئتمه ترسا بالاسی:
در بیت پنجم:
ننه قارنیندا سنیله اکیز اولسایدیم اگر صحیح است
ابوطالب رحیمی در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۵۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی:
آره متنتون کامل نیست و چند تا کلمه و جمله جا افتادند. اگه خودتون یه بار دیگه این حکایت رو بخونید متوجه نواقص می شید. به عنوان مثال مصرع اول بیت زیر رو فراموش کردید بنویسید:
"دلی که حور بهشتی ربود و یغما کرد // کی التفات کند بر بتان یغمایی؟"
یا در چند خط بعد از بیت فوق، ابتدای عبارت زیر رو هم کامل نوشتید:
" ما در این گفتار و هر دو به هم گرفتار؛ هر بیدقی که براندی به دفع آن بکوشیدمی و هر شاهی که بخواندی به فرزین بپوشیدمی تا نقد کیسه ی همت درباخت و تیر جعبه ی حجت همه بیانداخت"
این حکایت از این اشتباهات کوچک زیاد داره لطفاً اصلاحش کنید. می تونید لینک های زیر رو هم یه نگاهی بندازید:
پیوند به وبگاه بیرونی/
پیوند به وبگاه بیرونی
ابن حبان بستی در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:
بیت آخر مهتوک نسیج دل است.
طاهر خورشیدی در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۳۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:
واقعا جای تاسف دارد. اگر از نظر تاریخی هم درنظر بگیریم با توجه به سفرهای دور و دراز هر دو بزرگ اصلا بعید به نظر می رسد. منزلت حضرت سعدی چنان بین ادب شناسان واقعی والا است که با این تنگ نظری ها ذره ای خدشه به آن وارد نخواهد شد...
فرشید در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹:
ممنونم که این شعر رو گذاشتید،چون که باعث شد ادبیاتم را خوب بشوم.
سعید در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۰۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳ - تو بمان و دگران:
عالی بود
ramin در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی:
شعر بسیار زیبایی است
محمد حسین هاشمی در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:
در بیت دون شیرین ترش خوانده می شود با ضمه ..( ترش به معنای ناراحتی ) یعنی چیزی که شیرین را ترش و ناراحت کند و یاعث ملالت اندک لیلی میشه باعث ناراحتی و ناشکیبایی زیاد فرهاد میشه از اینکه لیلی کمی ناراحت شده.
این (فرهاد)را شکیب نیست گر آن(لیلی) را ملالتست
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
علی در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۰۲ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹:
مصحف غزنوی: غر تویی؛ یعنی تو نامرد و مامرادی!
علی در ۱۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵: