امیر م در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۱۱ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » بیان وادی طلب » حکایت سجده نکردن ابلیس بر آدم:
مصراع دوم بیت بیست و یکم در بعضی نسخ دیگر بدین صورت آمده:
"لعنتت برداشتم من بیادب"
که مشکل وزنی نیز ندارد.
امیر م در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۰۶ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » بیان وادی طلب » حکایت سجده نکردن ابلیس بر آدم:
در مصراع دوم بیت ما قبل آخر "نه ای" صحیح است.
بی سواد در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۰۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:
می در شعر حافظ هم می عرفان نیست و می عرفان زاییده ادبیات قرون بعد از حافظ می باشد
باده با محتسب شهر ننوشی زنهار
بخورد بادهات و سنگ به جام اندازد
به عنوان مسال در بیط فوق وجه عرفان در شعر حافظ در کجا نهفته شده
و دیگر همچون این در شعر حافظ کم نیست
فروغ در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۲۱ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۸۳:
بیت دوم این جور درست تر به نظر میرسه
گفتی که برون شوم ز بیمعرفتی
با خود چه شوی، برو ز خود بیرون شو
تهمینه در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:
بیدل از یادش به ترک خواب سودا کردهایم
ورنه جز مخمل قماشی نیست در دکّان شب
واضح است که علی رغم زحماتی که کشیده شده است بابت این دیوان اما دیوان بهداروند اشتباهات زیادی دارد ... از جمله این بیت.
حافظ مکن اندیشه... در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۴۸ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:
بیت ششم به نظر می رسد که چنین باشد:
چون گشت زمین ز جور گردون
چونین خفه و خموش و آوند
حافظ مکن اندیشه... در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۳۶ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۸:
سلام...
این شعر سنایی واقعاً زیباست...
شعری نیز وجود دارد که منسوب به منصور حلاج می باشد که وزن آن دقیقاً مشابه شعر سنایی است که واقعاً انسان را به وجد می آورد با این مطلع:
دلا تا کی ز نادانی همه نقش جهان بینی
صفا ده دیده ی خود را که تا دیدار جان بینی
زهرا در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۲۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - در مدح عموی خود کافی الدین شروانی:
در بیت هفدهم مصرع دوم حرف "ط" زاید است.حتما اشتباه تای÷یست
عنایتی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸:
در بیت چهارم، املا به صورت «سختتر» درست است، نه «سختتر».
علی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۸:
فقط میتونم بگم
سوداکریاست موزون میزان من گرفته
پ جمشیدی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۵:
واقعا زیبا بود و به نظر من توصیفی از انسان های حسود دارد.
محمدحسن سورانی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱:
بیت زیر نیاز به تصحیح دارد:
بموی لشکر گهی ساختن
شب و روز نسودن از تاختن
باید چنین باشد:
به آموی لشگر گهی ساختن
شب و روز ناسودن از تاختن
محمدحسن سورانی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱:
حرف «د» در بیت:
خوری گر بپوشی و گر گستری
سزد گرد بدیگر سخن ننگری
اضافه است. صحیح مصراع دوم این است:
سزد گر بدیگرسخن ننگری
علیرضا در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۲:۴۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷:
هنگام گل و مل است و یاران سرمست (لطفا مصراع سوم را تصحیح کنید)
بیژن در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
در دو نوار کاست که یکی توسط آقای احمد شاملو ودیگری توسط آقای دکتر الهی قمشه ای خوانده شده اند اولین کلمه این غزل "یاری" بطوری خوانده شده که معنی دوستی از ان استنباط میشود.
بنظر میرسد که اگر این کلمه را طوری بخوانیم که از ان معنی یک یار استنباط شود (یعنی "ی" اخر "ی" وحدت باشد) از نظر معنی مقبولتر خواهد بود. چونکه اولاً یاری بمعنای دوستی دیدنی نیست و ثانیاً یاری بمعنای یک یار در مقابل یاران منطقی تر بنظر میرسد.
از انجاییکه دو فرد یاد شده در بالا هردو از اساتید ادبیات فارسی هستند من از دیگر صاحبنظران برای درست خواندن این کلمه کمک میخواهم.
مهشید در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹:
با درود
این ها یکی از غزل های رندانه حافظ است که باز رودروی خدای خود سخن می گوید. زیرا خدای او پیوسته از مردم می خواهد فرمانبر او باشند و با داستان عاد و ثمود که پس از نافرمانی آن ها را نابود کرد و تنبیه کرد و این را پیوسته یکی از سنت های خود میداند و بدان می بالد، حافظ می خواهد بگوید که نصیحت همه عالم به گوش او باد است و باید سقف این فلک شکافته شود و عالمی دیگر بباید ساخته شود و از نو آدمی و بی خیال این داستان های هراس آور شد و شراب نوشید و نافرمانی کرد
با سپاس
مهشید در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:
با درود
در اینجا نیز حافظ به گمان من رندی را به اوج خود می رساند و می گوید این آدمی که من می بینم غیر از آن آدمی است که خدا ادعا می کند از خاک آفرید و باید دوباره طرح این جهان را از نو بنیاد نهاد و عالمی دیگر ساخت (همان گونه که هست نه همان گونه که گفته شده و باید باشد) و آدمی دیگر باید از نو آفرید و این تفسیر با دیگر ابیات که نشان از گلمندی از رانش ها و کشش های میان خود و جهان پیرامونش همخوانی دارد
با سپاس از کوشش ارزشمند و گرانسنگ شما
مهشید در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:
به گمان من باید این غزل را درست برابر آنچه در متن آن آمده فهمید
شکافتن آسمان هیچ معنای استعاره ای نمی تواند داشته باشد مگر این که نشان دهنده ی رندی حافظ با خدای خویش باشد و آوردن میخوارگی با شکافتن آشمان این قصد را به خوبی نشان می دهد که حافظ حالا رودروی خدای خویش می ایستد (خدایی که ده بار گفته آسمانی آفریدیم که هیچ شکافی در آن نیست!) که حالا حافظ میخواهد از بنیاد طرح این جهان را به گونه ای دگرگون کند و بر هم بریزد و در این طرح میخوارگی پسندیده باشد و سرکوب نشود
سید فرهود کاظمی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۷:
استاد شجریان در آلبوم فریاد ابتدا بیت 6 و سپس بیت 5 را خوانده اند.
مفهوم شعر رساتر شده است.
البته من نمیدانم کدام ترتیب صحیح است.
دنی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۲ - کشف شیوهٔ برافروختن آتش به دست هوشنگ و سابقهٔ جشن سده: