گنجور

حاشیه‌ها

فاطیما در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۹ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:

گبران نه گریان

شایان در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:

به نظر بنده هم سر در گل صحیح می باشد زیرا که برای نگهداری می سر خم را گل میگیرند تا از ورود هوا جلوگیری کنند.خون در دل هم اشاره به سرخی می درون خم دارد.

امین کیخا در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۷ - شکایت کردن اهل زندان پیش وکیل قاضی از دست آن مفلس:

اما گاومیش های کارون که شامگاه در کارون می روند و خورشید غروب کننده در میان انها فرو می رود مایه دلارامی ماست .درود بر کارون خروشان و خوزستان تفسیده که این روزها سیر می شود و جوانه می زند .

امین کیخا در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۷ - شکایت کردن اهل زندان پیش وکیل قاضی از دست آن مفلس:

گاومیش را برای نمونه پر خوری اورده است . چون پیوسته نشخوارگر است

امین کیخا در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۷ - شکایت کردن اهل زندان پیش وکیل قاضی از دست آن مفلس:

دوزخ گلو را شاید خود مولانا ساخته باشد .زیرا فرانمون ( اشاره ) به قران دارد که دوزخ فریاد می زند هل من مزید ! یعنی دوزخ از اوباردن مردمیان بدکاره سیر نمی شود و انباشته نمی شود و گلویی که به ان بماند نیز چنین است .

پویا در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد:

اززیارت مجدداستاد مظلومی مشعوف شدیم استاد مسلم عروض و تفسیر شعر من باز همه تن چشم می شوم وسرتا پا گوش به یاد دورانی که برای بیت بیت اشعاری که می خواندید وتحلیل می کردید اشک می ریختیم حال دستم از دامن تان کوتاه است ترا خدا ادرس بگذارید
دوست تان داریم شاگرد ته کلاسی پویا

امین کیخا در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۰۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۶ - تعریف کردن منادیان قاضی مفلس را گرد شهر:

از لغت هایی که با شش ساخته شده است و زیباست یکی شش انداز است که حکیم نظامی بکار برده است و منظورش از شش انداز کسی است که با توپ بالا انداختن و گرفتنشان بازار گرمی و مجلس گردانی می کند .

مهدی در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:

باتقدیم احترام به روح والای استاد شهریار که بی تردید اخرین سرچشمه شعر حقیق فارسی بودند.
اقای گوهری اگر زحمتی نیست کمی بیشتر توضیح بفرمائید
درمورد شعر ومخالفت با ان

امین کیخا در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۶ - تعریف کردن منادیان قاضی مفلس را گرد شهر:

مفلس از فلوس است که در واقع به زبان عربی عراقی معنی پول می دهد ولی فلس ماهی هم همان ریشه را دارد ساخته شده است .اما در فارسی پشیز معنی فلس می دهد و نیز معنی پول هم دارد یعنی این لغت ها از روی هم ساخته شده اند

امین کیخا در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۵ - فروختن صوفیان بهیمهٔ مسافر را جهت سماع:

نکته و نقطه هر دو از لغت فارسی نوک ساخته شده اند یعنی نقطه چنانچه از اثر نوک کلک بر کاغذ افریده می شود لغتش هم از نوک درست شده است .

امین کیخا در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۵ - فروختن صوفیان بهیمهٔ مسافر را جهت سماع:

دلال یک لغت دشوار به فارسی دارد و ان داسار است و دلالی داساری

امین کیخا در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۵ - فروختن صوفیان بهیمهٔ مسافر را جهت سماع:

احتیاط همان پایش است از پاییدن که معنی حواس جمع بودن است . اما محتاطانه می شود پایشمندانه

امین کیخا در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۴ - خاریدن روستایی در تاریکی شیر را به ظن آنک گاو اوست:

تقلید می شود مانشگری از مانستن یعنی شبیه کردن و شدن . پژوهشگر یعنی کسی که خودش دانایی را می یابد و مانشگر یعنی کسی که دانایی را با سرسپردن به دیگری یافته است

بابا علی در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۹ - داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت می‌راند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر می‌کرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را به بهانه به راه کرد جای دور و با خر جمع شد بی‌کدو و هلاک شد به فضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوم‌اند ملعون نه‌اند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب:

کودکان افسانه ها میاورند درج در افسانه شان بس سر و پند هزل ها گویند درافسانه ها گنج می جو در همه ویرانه ها هزل تعلیم است ان را جد شنو تو مشو برظاهر هزلش گرو هر جدی هزل است پیش هازلان هزل ها جد است پیش عاقلان عاقلی گر خاک گیرد زر شود جاهل ار زر برد خاکستر شود

امیرحسن در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۳ - طلب کردن امت عیسی علیه‌السلام از امرا کی ولی عهد از شما کدامست:

اصلاح می شود:
در خصوص قافیه" بیت دوم" بجای قافیه "مصرع دوم"
با تشکر

امیرحسن در ‫۱۲ سال قبل، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۳ - طلب کردن امت عیسی علیه‌السلام از امرا کی ولی عهد از شما کدامست:

در خصوص قافیه مصرع دوم به نظر می رسد که امیم بجای امام درست تر است . چنانکه در بعضی از نسخه های ارائه شده نیز از " امیم" بجای " امام" استفاده شده است
تا به جایِ او شناسیمش [امیم]
دست و دامن را به دستِ او دهیم
فرهنگ عمید نیز در معنی واژه امیم آوده است :
(اسم) [مٲخوذ از عربی، مُمالِ امام] [قدیمری] ('emim) = اِمام

ادهم در ‫۱۲ سال قبل، شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۴:

بله ترک "دنیی "درسته ...

عارفه.م در ‫۱۲ سال قبل، شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

اگه کسی تا حالا دلش شکسته باشه ،یا حتی یه کوچولو دلش لرزیده باشه ،یا حتی فقط یه بار بغض کرده باشه وقتی این غزل زیبا رو بخونه یا دوباره بغض می کنه ،یا داغ دلش تازه می شه و اشک می ریزه.
این غزل محشره!!!

آرش در ‫۱۲ سال قبل، شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳:

دوستان کدام سانسور ، در نسخه بر اساس چاپ مسکو قدیمی هم که من نگاه میکنم نیست
+
فصل فاصله - ز شیر شتر خوردن...از کیست؟ :
پیوند به وبگاه بیرونی/

امیر در ‫۱۲ سال قبل، شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:

با سلام
بباختم دل دیوانه و ندانستم که آدمی بچه ای شیوه پری داند
با توجه به این بیت جناب حافظ که می فرماید
فرشته عشق چه داند که چیست ای ساقی
بخواه جام و شرابی به خاک آدم ریز
تقابل آدم و پری مشخص شود.
یعنی دل به کسی بستم و ندانستم که از عشق بویی نبرده است و مانند فرشتگان تنها زیبایی دارد

۱
۴۸۹۷
۴۸۹۸
۴۸۹۹
۴۹۰۰
۴۹۰۱
۵۶۳۰