گنجور

حاشیه‌ها

کمال در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۶۶:

7871

نسیم در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴ - نی محزون:

سلام. به نظر من اینکه از شعر استادایراد میگیرین یه نوع بی احترامیه. هر کس هر نظری داره لطف کنه خودش شعر بگه و رو شعرای خودش پیاده کنه. با اینکارتون خیلیا مثل من ناراحت میشن. شمااستاد نقض میکنین. ارزش این شعر به همین کلماتیه که مستقیم از ذهن استاد به به قلمشون انتقال پیدا کرده. لطفا یکمی به کاراتون فکر کنید. هر ادم معمولی که 4 سال ادبیات خونده نمیتونه از ایشون ایراد بگیره و زسر سوال ببرتشون.

علی عبدی در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:

سلام ."تخت چمن" اضافه تشبیهی است و با چتر که هر دو از ادوات سلطانی هستند تناسب دارد .
«کلبه‌ی احزان شود روزی گلستان غم مخور بشکفد گلهای وصل از خار هجران غم مخور» شمس الدین صاحب دیوان

آرش در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۵۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۹:

سلام
مصرع دوم بیت هشت «برتر شو» صحیح می‌باشد.
کل شعر از روی تصحیح تقی تفضلی، (صفحۀ 695) انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهاردم، 1392:
ترسابچه‌ایم افکند از زُهد به ترسایی
اکنون من و زُنّاری در دِیر به تنهایی
دی زاهد دین بودم سجاده‌نشین بودم
ز ارباب یقین بودم سر دفتر دانایی
امروز دگر هستم دُردی‌کشم و مستم
در بتکده بنشستم دین داده به ترسایی
نه مَحرَم ایمانم نه کُفر همی دانم
نه اینم و نه آنم تن داده به رسوایی
دوش از غم کفر و دین یعنی که نه آن نه این
بنشسته بدم غمگین شوریده و سودایی
ناگه ز درون جان در داد ندا جانان
کای عاشق سرگردان تا چند ز رعنایی
روزی دو سه گر از ما گشتی تو چنین تنها
باز آی سوی دریا تو گوهر دریایی
پس گفت در این معنی نه کفر نه دین اولی
برتر شو ازین دعوی گر سوختهٔ مایی
هرچند که پر دردی کی محرم ما گردی
فانی شو اگر مردی تا مَحرم ما آیی
عطّار چه دانی تو وین قصّه چه خوانی تو
گر هیچ نمانی تو اینجا شوی آنجایی

امیر در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۲:

در پاسخ به دوست عزیزم، درست است که مرحوم عالی نژاد هم این غزل را اجرا نموده اند و من شخصا بسیار لذت میبرم از نوای ایشان (رحمه الله) اما به نظر من خوانش ایشان بسیار ساده و بی تکلف است. مرحوم عالی نژاد در مناقب و مراتب صوفیانه، جایگاهی شاید بی مانند داشته باشند، اما از لحاظ هنر آواز و صدای حرفه ای، شجریان جوان به تاسی از موهبت پدری آنچنان نابغه، بی شک از تکنیک های برتر آوازی برخوردار است.

جسیکا در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

واقعا عاشق این شعرم

علی در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:

(اول از همه یادآوری به "خودم" و سپس به) خانم صدف:
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سر من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
آتشست این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش عشقست کاندر نی فتاد
جوشش عشقست کاندر می فتاد...

امید در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸ - انتظار فرج:

روح مرحوم استاد سخن فخر سرزمین آذری ها شاد

امید در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸ - انتظار فرج:

تورا قسم به سر بی بدن.... بیا

رضا در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵۸ - جواب خروس سگ را:

تا زبان مرغ و سگ آموختم
دیده سؤ القضا را دوختم

میر ذبیح الله تاتار در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:

سلام
آب حیوانش ز منقار بلاغت می‌چکد
زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است
ماشاءالله سخنان من مثل آب زندگی حیات بخش است، زیرا ازجایگاه فکربلندی تراوش می کند.

.... در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۹:

نمی دانم در کدام نسخه چه آمده
اما در فلسفه که کلی معنا دارد و این بیت بی معنا نیست.

نیما در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳:

در توضیح مصرع دوم بیت پنجم ( کز یاد برده‌اند هوای نشیمنم ) به نظر میرسد خواجه به موضوع خاطرات و حافظه عالم ذر اشاره می کند که تعمدا توسط ملکوتیان از انسان سلب کرده اند .

nabavar در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۶ - اظهار معجزهٔ پیغمبر صلی الله علیه و سلم به سخن آمدن سنگ‌ریزه در دست ابوجهل علیه اللعنه و گواهی دادن سنگ‌ریزه بر حقیت محمد صلی الله علیه و سلم به رسالت او:

درود آقای شمس الحق
پس بنیانگزار بحارالانوار همین جناب بوده و من نمیدانستم
این که معجزه ی پیامبر نبود ، شیرینکاری سنگها بود .
شاد زی

تقی زاده در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۲ دربارهٔ عطار » بلبل نامه » بخش ۷ - نصیحت گفتن باز بلبل را درآمدن بحضرت سلیمان علیه السلام و ملازمت شاه عادل عالم کردن:

در بیت 11 به جای "یا بی" باید "یابی" ثبت شود
اشتباه تابپی

تقی زاده در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۳۱ دربارهٔ عطار » بلبل نامه » بخش ۷ - نصیحت گفتن باز بلبل را درآمدن بحضرت سلیمان علیه السلام و ملازمت شاه عادل عالم کردن:

در بیت 9 "مگر دان" غلط است باید "مگردان" ثبت شود

سید در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

او میرود دامن کشان
من زهر تنهایی چشان...
دیگر مپرس از من نشان،
کز دل نشانم میرود !
شاه بیت این شعر ب نظرم اینه...!
واقعا بی نظیره

فریده نقش در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

مهدی خاتمی عزیز , تصور من این است که علت به بودنن قافیه دوم در این غزل زیبا این است که چون حافظ عربی را کامل میدانسته است , بنابراین در اشعار عربی دراین صورت ب کجا نوشته میشود و حافظ ظاهرا از این اسلوب تبعیت کرده است که در نهایت قافیه مصرع دوم ببین تفاوت ره کزکجاست تاب کجا درست است , اما چون در فارسی ما این اصطلاح را نداریم خود بخود به نوشته شده است . دراین مورد رجوع شود به غزل سلیمی منذ حلت بالعراق . الاقی من هواها ما الاقی اینجا هم عراق باید عراقی میشد ولی نشده و درهمین غزل من کاس الدهاق باید دهاقی میشد که نشده . واین تبعیت حافط از اسلوب نوشتاری شعر عربی است . مرسی

امین افشار در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۷:

تا کی خبرهای شما، واجویم از باد صبا؟؟؟
تا کی خیال ماهتان، جویم در آب چاه، من؟؟؟
به قول خواجه شیراز:
تا دَم از شام سرِ زلف سیاهت نزنم،
با صبا گفت و شنودم، سحری نیست...که نیست
بیچاره عاشق...

۱
۳۸۷۳
۳۸۷۴
۳۸۷۵
۳۸۷۶
۳۸۷۷
۵۵۴۸