گنجور

حاشیه‌ها

حسین در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۲:

با سلام بنظر بنده هم استاد سید خلیل خیلی زیباتر این قطعه رو اجرا کردن و باید بدونیم که استاد سید خلیل شخصیت بزرگ و کاملا درکشون از مولانا و شمس و حضرت علی کاملا متفاوت با هر انسان دیگریست که هر انسانی به این فیض نمیرسه و اما هیچوقت یادمون نره در درجه اول صدا سلیقه ایست و صرفا آواز فقط چهچه زدنو ...نیست و واقعا شنیدن این قطعه از سید خلیل عالی نژاد مو به تن هر ادمی سیخ و اشک هر انسانی رو سرازیر میکنه که هر هنرمندو خاننده ای این خاصیت رو نداره

 

حمید رضا۴ در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴۲:

ببخشید، "نصیب"

 

حامد در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷ - قصهٔ دیدن خلیفه لیلی را:

جان همه روز از لگدکوب خیال
وز زیان و سود وز خوف زوال
نی صفا می‌ماندش نی لطف و فر
نی بسوی آسمان راه سفر
...
آقای "محمدجعفر مصفا" برداشت جالبی از مفهوم خیال در اشعار مولوی دارد. او می گوید که انسان ها از دوران کودکی به علت شرایط جامعه و البته ضعف درون، یک یا چند من (ماسک) برای خود می سازند و در دنیای ذهنی خود زندگی می کنند، بجای آنکه حیات واقعی داشته باشند.
به علاقمندان مطالعه کتاب های "تفکر زائد" و "با پیر بلخ" را از آقای مصفا توصیه می کنم.

 

... در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۷ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » ذکر بایزید بسطامی رحمة الله علیه:

دوست من، علی عزیز
نکته اول، اینکه چیزی برای من یا شمای نوعی قابل یا غیر قابل پذیرش باشه هیچ چیزی رو ثابت نمی کنه. ما انسانیم با دیدگاههای مختلف و هر کدوم از ما طرز تفکری رو می پذیره.
نکته دوم، صد در صد احتمال تحریف وجود داره و امری محال نیست. نسخه های مختلف (که البته تعدد نسخ با تحریف فرق داره) هم نه فقط در این اثر، که در تمامی آثار کلاسیک تفاوت هایی در ضبط بعضی کلمه ها دارن. اما این معنیش این نیست که مسائلی که شما بهش میگین خرافات از طریق تحریف وارد این آثار شده باشه. اختلاف هایی جزئی در این حد که چند کلمه جابجا بشه در اختلاف نسخه ها مشاهده میشه.
و اما نکته سوم و اصلی، هر اثری برای یک هدفی خلق شده و در قالبی مشخص. هر قالبی فرم و محتوای بیان مخصوص به خودش رو داره. ادبیات حماسی یک مختصاتی داره، ادبیات غنایی، عرفانی، تعلیمی، داستانی و ... هم هرکدوم مختصات مربوط به خودشون رو دارن. مسائلی که شما بهش میگین خرافات و اونهارو مغایر با علم امروز می دونین، جزء چارچوب های اصلی ادبیات عرفانی ماست. این چارچوب ها هم ریشه های مشخصی دارن. از ریشه های مذهبی که قرآن و عبارات مذهبی و تفکرات کلامی هست بگیربد تا مفاهیم اساطیری و تاثیرپذیری از سایر مکاتب عرفانی (مثل بودیسم). در واقع همین مسائلی که شما بهش میگین خرافات رو اگه از ادبیات عرفانی بگیرین، عرفان رو از ذات خودش خالی کردین.
یه مثال ساده می زنم. اینکه شما می فرمایید در این آثار بازنگری کنیم، مثل این می مونه که به سینمای (یا نقاشی یا موسیقی یا ادبیات یا...) سورئال این ایراد رو بگیریم که چرا چیزی که ما در واقعیت عینی می بینیم رو منعکس نمی کنه؟ پس باید بازنگری بشه و واقعیت هارو نشون بده. خب ما اگه این کار رو بکنیم سینمای سورئال رو از سورئال بودنش خالی کردیم. ما باید بدونیم که دیدن واقعیت ها در رئالیسم اتفاق میفته و وقتی با یه اثر سورئال مواجه میشیم اصلا این توقع از این اثر اشتباهه.
آثار عطار، مولوی، سنایی و سایر بزرگان ادبیات عرفانی ما، مقاله هایی در زمینه علوم پایه و تجربی مثل فیزیک کوانتوم یا نانوتکنولوژی نیست که با متر و معیار این علوم سنجیده بشه. شما باید انتظارتون از ادبیات، ادبیات باشه، هنر برای هنر. متاسفانه ما در ادبیات یا دنبال فیزیک و زیست و شیمی می گردیم یا احکام دینی یا هرچیز دیگه ای جز ادبیات.
با احترام و عذرخواهی به خاطر طولانی شدن حرفم.

 

علی در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » ذکر بایزید بسطامی رحمة الله علیه:

با سلام به همه دوستان
بنده هم با خانم مهناز هم عقیده هستم و حتی در هنگام مطالعه فهم و درک این موارد(ر-ک حاشیه خانم مهناز) غیر قابل پذیرش بود و از صاحب نظران خواهش میکنم مرا راهنمائی بفرمائید
آیا امکان این هست که کتاب تذکره الاولیا هم دچار تحریف شده باشه مثل شاهنامه فردوسی چه بسیار ابیاتی که بعدها به کتاب اضافه شده و علاقمندان حتما مسحضر هستند، آیا نسخ دیگری از این کتاب موجود هست؟
در ثانی با پیشرفت علم و رد خرافات در اکثر فرهنگها آیا وقت آن نرسیده که یک باز نگری کلی در نوشته های کلاسیک صورت بگیره بدون آنکه از ارزش ادبی ساقط بشود.
ممنون از توجه شما

 

محمد در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴:

سلام حسن! اگر «هرگز» باشد که وزن خراب می‌شود، هم «هگرز» و هم «هرگز» شایع و مورد استفاده بوده از قدیم‌الایام:
«توبه کند شیر ز شیری هگرز
گرچه شتر کاهل و بی‌حمیت است»
از خود ناصرخسرو.
«کم بیش نباشد سخن حجت هرگز
زیرا سخنش پاک‌تر از زر عیار است»
این هم مثال «هرگز» ایضاً از خود ناصرخسرو.

 

پریسا در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۶:

میشه لطفا یک نفر معنی کنه
خیلی قشنگه ولی من متاسفانه ترکی بلد نیستم

 

فرهاد انوریان در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۶ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۱:

حتی گاهی شیطان به انسان قدرت هایی را القا می کند که در سایه آن خود را از خدا هم برتر بیبیند، به همین دلیل جافظ در جایی می گوید:
جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز باطل در این خیال که اکسیر می کنند
و در جایی دیگر می فرماید:
صوفی از پرتو می راز نهانی دانست گوهر هر کس ازاین لعل توانی دانست
یعنی حتی شناخت دیگران هم در سایه نظر و ارادت خداوند است وگرنه حتی آنچه را عینا می بینید نیز در آن شناختی نخواهید داشت. و شناخت خود از هستی و شناخت افراد را در سایه پرتو می ( لطف الهی ) می داند.
و در یک بیت اوج مفاهیم عرفان را چنین بیان کرده است:
عرضه کردم دو جهان بر دل کار افتاده بجز از عشق تو باقی همه فانی دانست .
قدر مجموعه گل مرغ سحر داندو بس که نه هرکو ورقی خواند معانی دانست

به نظر بنده این بیت نقطه پایانی بر تمام افکار و عرفان حافظ میتواند باشد
در جایی هم چنین فرموده که :
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند

 

فرهاد انوریان در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۵ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۱:

با سلام حضور همه ادیبان محترم ، به نظر بنده آنکه عارف و خدا شناس است هر کاری خارق العاده ای هم که بکند منشا آن را خدا می داند و خود را حقیرتر از آن می داند که مانند شاه نعمت الله ولی خاک را به نظر کیمیا کند و حافظ حتی همه سروده هایش را نیز سخن خدا می داند و به توانائی خود نسبت نمی دهد :
در پس ایینه طوطی صفتم داشته اند آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم
حال آنکه شاه ولی خود را در قدرت می بیند و نمی داند که هر قدرتی به کسی داده می شود قدرت الهی است که می تواند در یک آن و در صورت انحراف از وی باز گرفته شود
پس عزیزان بدون آگاهی قضاوت نکنید که هر قضاوتی تاوان دارد

 

Monir Samiee در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱:

چو یار ِ ما دراین عالم که باشد ، ایضا در مصرع بعد ، کی = که

 

Masooda Rostami در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۵۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:

شاید منظور خیام استفاده از وقت باشد و شاید بگوید که اکنون که زمینه مساعد فرصت وقت برایت مهیا است چرا از ان استفاه اعظمی نمی کنی که طوا عمر و گردش زمان دیگر این فرصت مناسب را برایت نمی دهد

 

نادر.. در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۱۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۶۳:

یک گام ز خود برون نه و راه ببین..

 

نعیمه در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

سلام لطفامعنی عرفانی شعر رواساتیدتوضیح بدن..

 

روفیا در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:

(:

 

khayatikamal@ در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۴۵:

بنده این رباعی را با دوستان خود به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 4639

 

حسین میلانی در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۲۴ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴:

ای اوحدی گرت هوس جنگ وفتنه نیست
مارا بکوی لاله رخان در میار مست
باتوجه به محتوای مصرع اول علی القاعده مصرع دوم بصورت فوق باشد

 

حسین میلانی در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۹ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴:

ای اوحدی گرت هوس جنگ وفتنه نیست
مارابه کوی لاله رخان درمیارمست
نتوجه به تاکید شاعر در مصرع اول علیالقاعده مصرع دوم باید اینچنین باشد
مارا درحالی که مست هستیم به کوی یار مبر

 

حمید رضا۴ در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:

سپاسگزارم روفیای عزیز که اشتباهم را گوشزد کردید و درستش را توضیح دادید.
بیت اول را اینگونه فهمیده بودم که اگر برای مثال کسی بگوید:
“من غذا را برای مزه اش نمی خورم و فقط برای گرفتن انرژی می خورم”،
و تا کسی توضیح نمی داد، دیگر معنای درستش هرگز به ذهنم نمی رسید.
این ایام بر شما شاد باد.

 

همایون در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۹:

تاکنون مطلبی پایین این غزل نیامده - غزل کلیدی و زیبا
جلال دین همه باورو آموزش خود را به زیبایی وسادگی بیان میکند
اگر سلامت و خرمی و امنیت و جاودانی را میخواهی باید عاشق شوی
عشق بیماری ای ویژه انسان است
با این بیماری همه دیگر بیماری ها بهبود می یابد
این بیماری از راه حس می آید و باید به عقل سرایت کند
گوش باید کار چشم را بکند
یک تبدیلی لازم است چون عقل در گلستان سرگرم است
و با چشم میشنود که به تکثر نظر دارد
گوش است که با نور یگانگی کار میکند
سر من ازناله من دورنیست
لیک چشم گوش را آن نورنیست

 

خرم روزگار در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۲۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:

مهناز گرامی ( یا چنانکه می پسندید گرامی مهناز )
زها زه ، درست می فرمایید " چله گاه "
که هردو مانا در خود دارد؛ زمان و جای
و چله گویا ریسمان مانندی است جولاهان را
ای بسا از چهل تارنازکتر بافته.
بختتان سبز ، روزگارتان سپید ، و چهرتان هماره سرخ باد
( با اجازه نامبرده )

 

۱
۲۸۸۳
۲۸۸۴
۲۸۸۵
۲۸۸۶
۲۸۸۷
۵۰۷۷
sunny dark_mode