گنجور

 
سید حسن غزنوی

ماهیست کز آن روی چو ماهت خبرم نیست

وان چهره زیبای تو پیش نظرم نیست

همچون گل در خاکم و چون شکر در آب

زان غم که ز رخسار و لبت گل شکرم نیست

بر گردون ظفرم هست ولیکن

بر تو که دل و دیده و جانی ظفرم نیست

زرین کمران پیشم هر چند بپایند

چه سود که از دست تو سیمین کمرم نیست

گفتی که ترا باد گران هست خوش و نوش

طعنه مزن ای دوست چو دانی اگرم نیست

داند به کرم عهد و وفای تو که امروز

جز آرزوی روی تو کار دگرم نیست

بهر تو چو دیده که مقیم است و مسافر

ره میروم و گوئی عزم سفرم نیست

 
 
 
اهلی شیرازی

در کوی تو از دست رقیبان گذرم نیست

ورهم گذرم هست مجال نظرم نیست

گر تیغ رسد بر سرم از عشق ننالم

من عاشق و رندم ز سر خود خبرم نیست

تا مرغ گلستان توام نیست زمانی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اهلی شیرازی
وحشی بافقی

ترسا بچه‌ای کز می و جامش خبرم نیست

خواهم برمش نام ولی آن جگرم نیست

کافر شدم از بسکه کنم سجده به پایش

اینست که زناری از او بر کمرم نیست

ناقوس نوازم که مناجات بت اینست

[...]

صائب تبریزی

چون سرو به غیر از کف افسوس برم نیست

از توشه به جز دامن خود بر کمرم نیست

بال و پر من چون شرر از سوختگان است

هر جا نبود سوخته ای بال و پرم نیست

چون تیغ، مرا سختی ایام فسان است

[...]

قدسی مشهدی

غیر از شکن طره به جایی گذرم نیست

جز کنج قفس راه به جای دگرم نیست

چون غنچه پژمرده‌ام و لاله بی‌رنگ

زان روز که غم در دل و خون در جگرم نیست

من بوی گل از داغ دل خویش شنیدم

[...]

بیدل دهلوی

پر بیکسم امروزکسی را خبرم نیست

آتش به سرخاک‌که آن هم به سرم نیست

رحم است به نومیدی حالم‌که رفیقان

رفتند به جایی‌که در آنجاگذرم نیست

ای‌کاش فنا بشنود افسانهٔ یأسم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه