گُلبرگ را ز سُنْبُلِ مُشکین، نِقاب کُن
یعنی که رُخ بپوش و جهانی، خراب کُن
بِفْشان عَرَق ز چهره و اطرافِ باغ را
چون شیشههایِ دیدهٔ ما پُرگُلاب کُن
اَیّامِ گُل چو عمر، به رفتن، شتاب کرد
ساقی به دورِ بادهٔ گلگون، شتاب کُن
بُگْشا به شیوه، نرگسِ پُرخوابِ مست را
وز رَشک، چَشمِ نرگسِ رَعنا به خواب کن
بویِ بنفشه بشنو و زُلْفِ نگار گیر
بِنْگَر به رنگِ لاله و عَزْمِ شراب کُن
زآن جا که رسم و عادتِ عاشقکشی توست
با دشمنان، قَدَح کَش و با ما عِتاب کُن
همچون حُباب، دیده به رویِ قَدَح گُشای
وین خانه را قیاسِ اساس از حُباب کُن
حافظ وِصال میطَلَبَد از رهِ دُعا
یا رب! دعایِ خستهدلان، مُسْتَجاب کُن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت زندگی و عشق میپردازد. شاعر از گلبرگها میخواهد که خود را بپوشانند و جهانی را به هم بزنند. او از ساقی میخواهد که با شراب گلگون، festivity را به جریان بیندازد و همزمان به زیبایی چهرههای معشوق اشاره میکند. با تأکید بر شتاب گذر عمر و زیباییهای طبیعت، شاعر از دلخواهی و دلبستگی به عشق صحبت میکند. در نهایت، حافظ از خداوند میخواهد تا دعای عاشقان را مستجاب کند و وصالی را فراهم آورد.
هوش مصنوعی: گلبرگ را با عطر گل سنبل بپوشان، یعنی چهرهات را بپوشان و به دلهای مردم آسیب برسان.
هوش مصنوعی: عرق خود را بر روی چهرهات بریز و اطراف باغ را مانند شیشههای چشم ما با گل خوشبو پر کنید.
هوش مصنوعی: زمانی که گلها در حال پژمرده شدن و عمر به پایان میرسد، ای ساقی، تو هم در خدمت بادهٔ قرمز و خوشگوار، سریعتر عمل کن.
هوش مصنوعی: چشمان خواب آلود نرگس را باز کن تا بیخبر از حسادت آن، مستی و شوق را در دل بیدار کند و خواب را بر او چیره سازد.
هوش مصنوعی: عطر بنفشه را استشمام کن و به موهای زیبای محبوبهات نگاه کن. به رنگ گل لاله توجه کن و تصمیم به نوشیدن شراب بگیر.
هوش مصنوعی: از آنجا که تو عادت داری به کشتن عاشقان، با دشمنانت بنوش و با ما به تندی حرف بزن.
هوش مصنوعی: مانند حبابی که بر روی لیوان ظاهر میشود، چشمهایت را به سمت آن بگشای و این خانه را با توجه به حبابش بسنج.
هوش مصنوعی: حافظ از خدا میخواهد که به خاطر دلهای خسته و غمزده، دعاهای آنها را مستجاب کند و راه وصال را برایش هموار سازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
وقت صبوح شد بشبستان شتاب کن
برگ صبوح ساز و قدح پر شراب کن
خورشید را ز برج صراحی طلوع ده
وانگه ز ماه نو طلب آفتاب کن
خاتون بکر مهوش آتش لباس را
[...]
هان ای رفیق خفته دمی ترک خواب کن
برخیز و عزم آن در میمون جناب کن
ساکن روا مدار تن سایه خسب را
جنبش چو ذره در طلب آفتاب کن
تا چون ستاره مشعله دار تو مه شود
[...]
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
[...]
ساقی! نسیم وقت گل آمد شتاب کن
باب الفتوح میکده را فتح باب کن
در وجه باده خرقه پشمین ما ببر
مرهون یک دو روزه می صاف ناب کن
بر دور عمر و گردش چرخ اعتماد نیست
[...]
ساقی بیا و جام طرب پرشراب کن
بیدار باش و دیدهٔ غفلت به خواب کن
ای آفتاب کشور خوبی! به وقت صبح
خاطر منور از می چون آفتاب کن
گر بایدت شراب، بیا خون من بخور
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.