بیا چو غنچهٔ تر، خیمه زن برابر گل
شراب لالهصفت خور، به بوی ساغر گل
ورق ورق، گل ازان شد، که تا فرو خوانی
نشاط نامه ی می خوارگان زدفتر گل
به هر کجا که کنون عاشقی است نالنده
چو بلبلانش بینی نشسته دربر گل
زر گل از پی آن، بیشتر به باد شود
که هست جمع زباد هوا، همه زرگل
لباس پاره ی شادی توان رفو کردن
زجیب پاره ی صبح و، زدامن ترگل
سپیده دم زطرب چاک کرد حله خویش
که باقی است شراب شبانه در سر گل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.