گنجور

 
نظام قاری

که برگذشت که بوی عبیر می‌آید

که می‌رود که چنین دلپذیر می‌آید

در جواب او

ز جیب تافته بوی عبیر می‌آید

سجیف دامن او دل‌پذیر می‌آید

به ره گذشت یکی بقچه در بغل گفتم

که برگذشت که بوی عبیر می‌آید؟

چو شیب جامه والا کجاست منظوری

که پیش اهل نظر بی‌نظیر می‌آید

عجیب مانده‌ام از کارخانهٔ حلاج

جوان همی‌رود آنجا و پیر می‌آید

چنان همی‌سپرم راه نرم‌دست چو گز

که خار منزل سوزن حریر می‌آید

ز تیر گز ز قبا چشم بر نخواهم دوخت

وگر معاینه بینم که تیر می‌آید

ز اطلس فلک ار زان که خلعتی دوزی

به قد معنی قاری قصیر می‌آید

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سعدی

که برگذشت که بوی عبیر می‌آید

که می‌رود که چنین دلپذیر می‌آید

نشان یوسف گم کرده می‌دهد یعقوب

مگر ز مصر به کنعان بشیر می‌آید

ز دست رفتم و بی دیدگان نمی‌دانند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
کمال خجندی

از برگ گل که نسیم عبیر می‌آید

نسیم اوست از آن دل‌پذیر می‌آید

حدیث کوثرم از یاد می‌رود به بهشت

چو نقش روی و لبش در ضمیر می‌آید

برپخت خون عزیزان عجب‌تر آنکه هنوز

[...]

صوفی محمد هروی

مرا چو یاد ز نان به شیر می آید

هوای طاس عسل در ضمیر می آید

بدوز بر تن بریان، بیار نان تنک

قبای چست که بس بی نظیر می آید

عبیرر باز بر آتش نمی نهد عطار

[...]

امیرعلیشیر نوایی

ز خاک کوی تو بوی عبیر می‌آید

که سوی دلشدگان دلپذیر می‌آید

شهی که ملک جهان را به ظلم کردی اسیر

هنوز ناشده سویت اسیر می‌آید

حلال گشت به چشم تو خون من گرچه

[...]

سلیم تهرانی

بهار رفته ز بس دل‌پذیر می‌آید

ز بیضه مرغ چمن در صفیر می‌آید

نسیم شاخ شکوفه پیاله‌نوشان را

چو تحفه‌ای‌ست که از سوی پیر می‌آید

ز بس که بیخته آید نسیم ابر بهار

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه