گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نظام قاری

خوشست جامه بریدن برون زاندازه

برآمدن زقدک پاره کردن آوازه

چه دلکشست بدامن سجیف و گنج درست

چه طرفه است بدان چاک جامه شیرازه

بترک طاقیه گفتم که برگ گل ماند

خیال گفت نگفتی سخن باندازه

چو تن بشوئی و بیرون خرامی از حمام

زرخت نو شودت در زمان روان تازه

گهی زچشمه سوزن برون رود رشته

گهی بدر نتوان شدن زدروازه

مکن زجامه والا رقم زمشک و عذاد

عروس خوب لقا را چه حاجت غازه

بیان حجله رخت زفاف کن قاری

که تا شوی به جهان زین بلند آوازه