جمال یار و اشک من گلست آن و گلابست این
وصال او و فکر ما خیالست آن و خوابست این
در جواب آن
دو صنج حمل را بنگر مهست آن آفتابست این
بروی آن شمط معجر سپهر است آن سحابست این
بتشریف خشیشی گر ببینی قبه دگمه
شود اینمعنیت روشن که آبست آن حبابست این
خیال بیرمی باریک می بستم که بخشیدم
خط مخفی چو بر خواندم خیالست آن و خوابست این
بحبر سبر چون گردد قرین صوف سفید آندم
بداند کهل ابیاری که شیخست آن و شابست این
زجیب خرقه کهنه چویابی کیسه نقدی
چه دانم من خرد داند که گنجست آن خرابست این
از آنسو خشخش مخفی ازینسو شق شق مدفون
شنو این رمز از قاری سوالست آن جوابست این
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ندانم صبغه الله است یا گلگون شرابست این
چنین گلگون نباشد می مگر لعل مذابست این
ز ابریق ار سوی ساغر روان گردد می روشن
ز بهر دیو غم تیری تو پنداری شهابست این
حباب از روی جام می چو بدرخشد خرد گوید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.