ای گل از نقش کف پای تو دامان ترا
گل فشان کرده قبا سرو خرامان ترا
تا ز خون که ازین پرده شفق باز دمد؟
رونق صبح بهارست گریبان ترا
هر قدر شکوه که در حوصله گرد آمده بود
گوی گردید به مستی خم چوگان ترا
جذبه زخم دلم کارگر افتاد، مباد
عطسه غربال کند مغز نمکدان ترا
ندمد بوی کباب از نفس غیر و خوشم
می شناسم اثر گرمی پنهان ترا
راحت دائمی ذوق طلب را نازم
گرد نمناک بود سایه بیابان ترا
چشم آغشته به خون بین و ز خلوت بدر آی
اینک ابر شفق آلوده گلستان ترا
آیی از بزم رقیب و سر راهت میرم
تا ربایم دل از ناز پشیمان ترا
چه غم ار سیلی سنگ ستمش کرد کبود
سبزه زاری تنم طرف خیابان ترا
فرصتت باد که سر در سر کارت کردیم
آفتاب لب بامیم شبستان ترا
هر حجابی که دهد روی به هنگامه شوق
پرده ساز بود زمزمه سنجان ترا
فارغش ساخته از حسرت پیکان غالب
حق بود بر جگر ریش تو دندان ترا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با زبان شاعرانه و ادبی به توصیف زیبایی و ظرافت مورد نظر شاعر پرداخته است. شاعر به گل و سرو اشاره میکند و از دلبستگیاش به زیباییها و جذابیتهای طبیعت پردهبرداری میکند. او از عشق و احساسات عمیق خود سخن میگوید، همچنین به رنجها و دردهای درونیاش اشاره دارد. شاعر در نهایت به دنبال این است که عشق و زیبایی را از دل خوف و رنج خود نجات دهد و این احساسات جالب و عمیق را در قالب کلمات زیبایی بیان کند.
هوش مصنوعی: ای گل، رد پای تو باعث شده که دامن تو پر از گلها شود و قبا یا پوشش سرو خرامان تو نیز بر همین پایه شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی نشان میدهد که آیا روزی خواهد رسید که خون و درد گذشته فراموش شود و زیبایی و دلانگیزی صبح بهاری را تجربه کنیم. به نوعی، اشاره دارد به امید به روزهای بهتر و خوش رنگتر.
هوش مصنوعی: هر چه زیبایی و عظمت در دلت جمع شده بود، به حالت شاداب و مستی از تو به بیرون جهید، مانند توپ چمنی که از سوی خم چوگان پرتاب میشود.
هوش مصنوعی: درد دل من اثر خود را گذاشت، نکند که خشم و بیصبری باعث شود نمکدان تو به کثیفی دچار شود.
هوش مصنوعی: بو و عطر کباب از نفس کسی دیگر نمیخیزد و من به خوبی اثر گرمای پنهان تو را حس میکنم.
هوش مصنوعی: من به آرامش همیشگی اشتیاق و لذت عشق میبالم، چرا که مانند سایهای در بیابان، همیشه به من آرامش و دلگرمی میدهد.
هوش مصنوعی: به چشمانی که از غم و درد پر است نگاه کن و از تنهایی و دلتنگی بیرون بیا. حالا بنگر که ابر غروب رنگینی بر باغ تو سایه افکنده است.
هوش مصنوعی: من از بزم رقیب عبور میکنم تا بتوانم دل تو را که به خاطر ناز و کرشمهات پشیمان است، به دست بیاورم.
هوش مصنوعی: غم انگیز نیست که ضربههای ستمگری مرا زخمی کردند. زخمهای بدنم در حالی که در کنار خیابان تو قرار دارم، همچنان سبز و جوانهزنند.
هوش مصنوعی: فرصتی که داری، باعث شده تا ما احساس کنیم که در اوج کار و تلاش هستیم؛ مانند آفتابی که در بالای بام میتابد و شبستان تو را نورانی کرده است.
هوش مصنوعی: هر نوع حجابی که در زمان شوق بر چهره میآید، مانند پردهای است که به زیبایی صدای سنج را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع رهایی از حسرت و درد اشاره دارد. گویا بیان میکند که شخص به دلیل پیروزی حق و واقعیت، از مشکلات و غمها آزاد شده است. دندانهایی که بر جگر او نشستهاند، نماد زخمهای عاطفی و دردی هستند که او تحمل کرده است. اما حالا آن حسرتها دیگر او را اذیت نمیکنند و او میتواند از آن وضعیت رهایی یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای روا بر شهریاران جهان فرمان ترا
هرچه باید خسروانرا داده آن یزدان ترا
هرکجا ماهی است یا ساقیست یا دربان ترا
هرکجا شاهی است یا بندی است یا مهمان ترا
دشت همچون محشر است از خیل گوناگون ترا
[...]
تازه شد آوازهٔ خوبی ، گلستان ترا
نغمه سنج نو، مبارک باد، بستان ترا
خوان زیبایی به نعمتهای ناز آراست، حسن
نعمت این خوان گوارا باد مهمان ترا
مدعی خوش کرد محکم در میان دامان سعی
[...]
نیست سنگ کم اگر در پله میزان ترا
کعبه و بتخانه باشد در نظر یکسان ترا
تا نبندی رخنه چشم و دهان و گوش را
از درون دل نجوشد چشمه حیوان ترا
همرهان سست در راه طلب سنگ رهند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.