سوزد ز بس که تاب جمالش نقاب را
دانم که در میان نپسندد حجاب را
پیراهن از کتان و دمادم ز سادگی
نفرین کند به پرده دری ماهتاب را
تا خود شبی به همدمی ما به سر برد
در چشم بخت غیر رها کرد خواب را
نارفته، دم ز وعده باز آمدن زند
تا در وصال یاد دهد اضطراب را
در دل خزد لابه و از جان بدر کشد
دیرینه شکوه ستم بی حساب را
جرأت نگر که هرزه به پیش آمد سؤال
گیرم به بوسه زان لب نازک جواب را
نازم فروغ باده ز عکس جمال دوست
گویی فشرده اند به جام آفتاب را
سوزد ز گرمیش می و او همچون به لهو
ریزد ز آبگینه به ساغر شراب را
آبش دهم به باده و او هر دم از تمیز
نوشد می و ز جام فرو ریزد آب را
آسوده باد خاطر غالب که خوی اوست
آمیختن به باده صافی گلاب را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره میکند و از تابش جمال او که چون نور خورشید است، سخن میگوید. او از اینکه عشق و دوستی نمیتواند با حجابهایی که بر سر راه است، پنهان شود، ابراز نارضایتی میکند. شاعر به شوق وصال و شبنشینی با معشوقش اشاره دارد و از وعدههای او ناامید نمیشود. اشعار حاکی از احساسات عمیق و اضطراب از جدایی است و تأکید بر لذتهای عشق و مینوشی و زیبایی معشوق دارد. در نهایت، شاعر به خاطر شادی معشوق آرامش مییابد و به شیرینی و طراوت عشق میاندیشد.
هوش مصنوعی: دل من از زیبایی او چنان میسوزد که میدانم او هرگز حجاب و پوشش را نمیپسندد و دوست دارد در میان نور و زیبایی خود نمایان شود.
هوش مصنوعی: پیراهنی از کتان و فخر و تعصب نداشتن به زیباییهای ماهتاب، نشانهای از سادگی و عفت است. این نشان میدهد که گاهی اوقات سادگی و بیآلایشی خود چیزی ارزشمند است و برتری بر زرق و برقهای ظاهری دارد.
هوش مصنوعی: شبی را به همراهی ما گذرانید و در دل شانس، خواب را رها کرد.
هوش مصنوعی: هرگز نرفته، اما از وعده بازگشتش صحبت میکند تا در پیوند با او، اضطراب و دلشکستگی را به من بیاموزد.
هوش مصنوعی: در دل زندگی، ناله و فریاد به وجود میآید و از جان انسان، رنج و شکایت قدیمی ستمهای بیحد و حساب به ظهور میرسد.
هوش مصنوعی: جسارت کن که اگر شخصی بیمقدمه از من سوالی بپرسد، با بوسهای از آن لب نرم و زیبا پاسخ او را خواهم داد.
هوش مصنوعی: من به زیبایی و روشنایی شراب افتخار میکنم که همچون تجسم جمال محبوب است، گویی که نور خورشید را در جامی فشردهاند.
هوش مصنوعی: آتش عشق شراب، به شدت شعلهور میشود و مانند چکیدن آب از یک لیوان شفاف، به آرامی و به زیبایی درون جام میریزد.
هوش مصنوعی: من به او نوشیدنی میدهم و او هر لحظه از طراوت آن مینوشد و آب را از جام میریزد.
هوش مصنوعی: دل غافل از نگرانی است چرا که طبع او به نوشیدن شراب پاک و گلاب آمیخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بر عقاب کرده تقدم ثواب را
وی بر خطا گزیده طریق صواب را
در مستی ار ز بنده خطایی پدید شد
مست از خطا نگردد واجب عقاب را
گر در گذاری از تو نباشد بسی دریغ
[...]
ساقی کمی قرین قدح کن شراب را
مطرب یکی به زخمه ادب کن رباب را
جام از قیاس آب و می از جنس آتش است
ساقی نثار مرکب آتش کن آب را
بفکن مرا به باده ای و مست و خراب کن
[...]
گر ماه من برافکند از رخ نقاب را
برقع فروهلد به جمال آفتاب را
گویی دو چشم جادوی عابدفریب او
بر چشم من به سحر ببستند خواب را
اول نظر ز دست برفتم عنان عقل
[...]
دیوانه می کنی دل و جان خراب را
مشکن به ناز سلسله مشک ناب را
بی جرم اگر چه ریختن خون بود و بال
تو خون من بریز ز بهر ثواب را
بوی وصال در خور این روزگار نیست
[...]
زان پیش کاتصال بود خاک و آب را
عشق تو خانه ساخته بود این خراب را
مهر رخت ز آب و گل ما شد آشکار
پنهان به گل چگونه کنند آفتاب را؟
تا کفر و دین شود، همه یک روی و یک جهت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.