گنجور

 
قطران تبریزی

ای روا بر شهریاران جهان فرمان ترا

هرچه باید خسروانرا داده آن یزدان ترا

هرکجا ماهی است یا ساقیست یا دربان ترا

هرکجا شاهی است یا بندی است یا مهمان ترا

دشت همچون محشر است از خیل گوناگون ترا

شهر همچون جنت است از نعمت الوان ترا

ساقیان ماهروی و چیره بر مردان ترا

مطربان چرب‌دست و چیره بر دستان ترا

دولت پاینده همچون گنبد گردون ترا

خانهٔ آراسته چون روضه رضوان ترا

هرچه باری صعب‌تر اندیشه و دشخوارتر

دولت و تأیید تو گرداند آن آسان ترا

آفرین خواند چو در مجلس بُوی، مجلس ترا

تهنیت گوید چو در میدان بُوی، میدان ترا

لشگر جنگی ترا یاران فرهنگی ترا

حشمت هنگی ترا فرهنگ با سامان ترا

همچو ارمن گشت خواهد نعمت شکّی ترا

همچو اران گشت خواهد ملکت شروان ترا

ملک ایران نیاگان ترا بود از نخست

گشت خواهد چون نیاگان ملکت ایران ترا

در نیای تو منوچهر است و نوشروان شها

باز فرزندی منوچهر است و نوشروان ترا

هم نشاط دل بیفزاید بکردار این ترا

هم بقای جان بیفزاید بگفتار آن ترا

باز گودرز آنکه جفت ناز دارد دل ترا

اردشیر آن کو عدیل کام دارد جان ترا

ملک فرزندان بدادی و بباید داد هم

ملک فرزندان فرزندان فرزندان ترا

هرچه شاهان را بباید ایزدت داده است پاک

من نخواهم نیز الا عمر جاویدان ترا

 
 
 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
وحشی بافقی

تازه شد آوازهٔ خوبی ، گلستان ترا

نغمه سنج نو، مبارک باد، بستان ترا

خوان زیبایی به نعمتهای ناز آراست، حسن

نعمت این خوان گوارا باد مهمان ترا

مدعی خوش کرد محکم در میان دامان سعی

[...]

صائب

تشنهٔ خون کرد مستی چشمِ فتّانِ ترا

خوابِ سنگین شد فسانی تیغِ مژگانِ ترا

این لطافت نیست هرگز میوهٔ فردوس را

می‌توان خوردن به لب سیبِ زنخدانِ ترا

حلقه‌ها در گوشِ سرو از طوقِ قمری می‌کِشد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب
غالب دهلوی

ای گل از نقش کف پای تو دامان ترا

گل فشان کرده قبا سرو خرامان ترا

تا ز خون که ازین پرده شفق باز دمد؟

رونق صبح بهارست گریبان ترا

هر قدر شکوه که در حوصله گرد آمده بود

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه