ز من حذر نکنی گر لباس دین دارم
نهفته کافرم و بت در آستین دارم
زمردین نبود خاتم گدا دریاب
که خود چه زهر بود کان ته نگین دارم
اگر به طالع من سوخت خرمنم چه عجب؟
عجب ز قسمت یک شهر خوشه چین دارم
نشسته ام به گدایی به شاهراه و هنوز
هزار دزد به هر گوشه در کمین دارم
ز وعده دوزخیان را فزون نیازارند
توقعی عجب از آه آتشین دارم
ترا نگفتم اگر جان و عمر معذورم
که من وفای تو با خویشتن یقین دارم
به مطلعم بود آهنگ زله بندی مدح
ز قحط ذوق غزل خویش را برین دارم
طلوع قافیه در مطلع از جبین دارم
به ذکر سجده شه حرف دلنشین دارم
علی عالی اعلی که در طواف درش
خرام بر فلک و پای بر زمین دارم
از آنچه بر لب او رفته در شفاعت من
فسانه ای به لب جوی انگبین دارم
به دشمنان ز خلاف و به دوستان ز حسد
به حکم مهر تو با روزگار کین دارم
به کوثر از تو کرا ظرف بیش قسمت بیش
به باده خوی کنم عقل دوربین دارم
جواب خواجه نظیری نوشته ام غالب
«خطا نوشته ام و چشم آفرین دارم »
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی تناقضها و درونیات شاعر میپردازد. شاعر با زبانی فلسفی و عارفانه از دوگانگی در وجود خود سخن میگوید؛ او ظاهر دینداری دارد اما در باطن احساسات و تجربیات مختلفی از جمله کفر و درد را در خود مییابد. او از خدایی که در کمین است، گدایی میکند و به وعدههای دوزخیان دچار تردید است. عشق و وفاداری به معشوق را باور دارد و در شعر به ذکر سجده و مدح میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری از آسمان و زمین، به مقام و فضیلت علی (ع) اشاره میکند و در نهایت به ابراز ناراحتی از خطاهای خود میپردازد. این شعر ترکیبی از عشق، ناامیدی و جستجوی حقیقت است.
هوش مصنوعی: اگر از من دوری کنی، چونکه من ظاهراً دیندار هستم، در درونم کافر هستم و بت را در آستین پنهان کردهام.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی بیانگر این است که اگرچه ظاهراً چیزهایی زیبا و باارزش وجود دارند، اما ارزش واقعی آنها بستگی به درک ما و میزان شناختمان از آن چیزها دارد. مفهوم این بیت این است که ممکن است یک چیز ظاهراً زیبا و گرانبها در حقیقت چیزی ساده و حتی زهرآگین باشد. در واقع، باید با دقت و تأمل به چیزها نگاه کنیم و از ظاهرشان فریب نخوریم.
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت من باعث سوختن حاصل و داراییام شده، جای تعجبی نیست. اما اینکه من در یک شهر خوشپیمان و خوشخوشه زندگی میکنم، عجیب است.
هوش مصنوعی: من در کنار بزرگراه نشستهام و به کمک نیاز دارم، ولی هنوز هزاران خطر و دزد در اطراف من در کمین هستند.
هوش مصنوعی: ز وعدههای دوزخیان بیشتر از آنچه که انتظار میرود، مرا ناراحت میکند؛ از این رو، از آه و نالهای که مانند آتش است، توقع دارم.
هوش مصنوعی: من به تو نگفتم که اگر جان و عمرم محدود باشد، دلیلش این است که به وفای تو به خودت اطمینان دارم.
هوش مصنوعی: من به تحسین و ستایش از کسی میپردازم که در شرایط دشوار و کمذوقی شعری را به وجود آوردهام.
هوش مصنوعی: طلوع قافیه در آغاز شعر برای من مانند نورانی شدن چهره است و به یاد سجده، کلامی دلنشین در دل دارم.
هوش مصنوعی: علی در مرتبهای بسیار بلند و والا قرار دارد؛ من در حالی که در اطراف او میچرخم، خود را در زمین حس میکنم و به عرش آسمان نزدیک میشوم.
هوش مصنوعی: من داستانی از شفاعت و وساطت او دارم که به لطافت انگبین کنار جوی، بر زبان میآورم.
هوش مصنوعی: من به خاطر محبتی که به تو دارم، با دشمنان از روی خصومت و با دوستان به خاطر حسادت رفتار میکنم.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر احساس میکند که در مقایسه با نعمتهای بیپایان و فیض خاص الهی، ظرفیت او کم است. او به این نکته اشاره میکند که اگر بخواهد از این نعمتها بهرهمند شود، باید به سعی و تلاش بیشتری بپردازد. به نوعی، او تمرکز خود را بر روی بادهای میگذارد که به معنای شور و شوق زندگی و الهام است و برای درک و دیدن زیباییها نیاز به درک عمیقتری دارد. در واقع، شاید بتوان گفت شاعر تلاش دارد تا با آگاهی و بصیرت بیشتری به درک نعمتها و زیباییهای زندگی بپردازد.
هوش مصنوعی: من به خواجه نظیری پاسخی نوشتهام، اما متوجه شدهام که در نوشتهام اشتباهاتی وجود دارد، با این حال از زیبایی و درخشش نگاه او حمایت میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا به ساده دلی های من توان بخشید
خطا نموده ام و چشم آفرین دارم
همین شعر » بیت ۱۳
جواب خواجه نظیری نوشته ام غالب
«خطا نوشته ام و چشم آفرین دارم »
اگر چه از تو دل خسته و غمین دارم
بدین خوشم که بتی چون تو نازنین دارم
برای آن که کشم پیش چشم بیمارت
متاع عافیت اینک در آستین دارم
به بند زلف تو زنجیر جان خود سازم
[...]
اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم
وگر سرم سر تسلیم بر زمین دارم
نعیم جنت و عیش جهان کمست بهم
من از توهم آن دارم و هم این دارم
گرم فرشته چو آدم کند سجود رواست
[...]
ز بس که مهر تو با این و آن یقین دارم
به دوستی تو با کائنات کین دارم
زمانه دامن آخر زمان گرفت و هنوز
من از تو دست تظلم در آستین دارم
تو اجتناب ز غیر از نگاه من داری
[...]
دلی و طاقت سد آه آتشین دارم
همین منم که دل و طاقت چنین دارم
نعوذباله اگر بگذری به جانب غیر
تو میخرامی و من رشک بر زمین دارم
به راندن از تو شکایت کنم خدا مکناد
[...]
همیشه گریه تلخی در آستین دارم
به نرخ زهر فروشم گر انگبین دارم
به باد و برقم از احوال خویش در گفتار
که ابر در گذر و تخم در زمین دارم
کسی که خانه به همسایگی من گیرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.