پس از کشتن به خوابم دید نازم بدگمانی را
به خود پیچد که هی هی دی غلط کردم فلانی را
دلم بر رنج نابرداری فرهاد می سوزد
خداوندا بیامرز آن شهید امتحانی را
دریغ از حسرت دیدار ور نه جای آن دارد
که بی رویت به دشمن داده باشم زندگانی را
سرشتم را بیالودند تا سازند از لایش
پر پروانه و منقار مرغ بوستانی را
چو خود را ذره گویم رنجد از حرفم زهی طالع
ز خود می داندم بی مهر نازم مهربانی را
به پایش جان فشاندن شرمسارم کرد می دانم
که داند ارزشی نبود متاع رایگانی را
فدایت دیده و دل رسم آرایش مپرس از من
خراب ذوق گلچینی چه داند باغبانی را
چه خیزد گر هوس گنج امیدم در دل افشاند
در این کشور روایی نیست نقد شادمانی را
نشاط لذت آزار را نازم که در مستی
هلاک فتنه دارد ذوق مرگ ناگهانی را
مپرس از عیش نومیدی که دندان در دل افشردن
اساس محکمی باشد بهشت جاودانی را
سراسر غمزه هایت لاجوردی بود و من عمری
به معشوقی پرستیدم بلای آسمانی را
به جز سوزنده اخگر گل نگنجد در گریبانم
بدآموز عتابم برنتابم مهربانی را
دلم معبود زردشت است غالب فاش میگویم
به خس یعنی قلم من دادهام آذرفشانی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بیان احساسات عمیق و غمانگیز شاعر و دلشکستگیهای او میپردازد. شاعر از کشتن و حسرت از دست دادن محبت صحبت میکند و در دلش برای فرهاد (نماد عشق و فداکاری) میسوزد. او به یاد معشوقش به غم و رنجی که متحمل شده است، میافتد و از ناتوانیاش در ابراز احساسات و عشق خود به معشوق شکایت میکند. شاعر از درد و آتش عشق و غم جدایی سخن میگوید و در نهایت به ویرانی و عدم تحقق آرزوهایش اشاره میکند. این شعر حاکی از یأس و ناامیدی است، اما به نوعی نیز تقدیر و عشق را در خود دارد.
هوش مصنوعی: پس از کشتن، در خواب دیدم که نازکدلم به خود میپیچید و میگفت: "اوه، من اشتباه کردم که او را اینطور به قتل رساندم."
هوش مصنوعی: دلم برای زحماتی که فرهاد کشید، میسوزد. خدایا، آن جانباختهای را که در آزمایش سختی قرار گرفت، ببخش.
هوش مصنوعی: حسرت دیدار تو را دارم و افسوس که باید زندگیام را به خاطر نداشتن تو به دشمنان واگذار کنم.
هوش مصنوعی: وجود من را با زشتیها آلوده کردند تا از آن، پرهای پروانه و منقار پرندهای دلنشین بسازند.
هوش مصنوعی: اگر خود را ذرهای کوچک و ناچیز بدانم، از گفتارم ناراحت میشوم. چه خوش شانس هستم که خود را میدانم، در حالی که به رغم بیمحبتیها، مهربانی را ناز میکنم.
هوش مصنوعی: من از اینکه جانم را به پای او میافشانم، شرمندهام؛ زیرا میدانم که او به ارزش کمبودی که من از خودم برایش میآورم، آگاه است.
هوش مصنوعی: چشمانت و قلبم فدای تو باد، ولی درباره زیباییهای تو از من نپرس. من به عنوان یک عاشق، نمیتوانم زیباییها را مانند یک باغبان بشناسم.
هوش مصنوعی: اگر آرزوی داشتن چیزی که امیدوارم در دلم بوجود آید به حقیقت بپیوندد، در این دیار خبری از شادمانی واقعی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: من از شادی و لذت آزار خوشم نمیآید؛ زیرا در حال سرخوشی، گم شدن در فتنه و مصیبت، طعم مرگ ناگهانی را به من میدهد.
هوش مصنوعی: از لذتهای ناشی از ناامیدی نپرس، زیرا تحمل درد و رنج در دل، میتواند اساسی برای ایجاد بهشت جاودانی باشد.
هوش مصنوعی: چشمان زیبایت مانند رنگ آسمان بودند و من سالها عاشق کسی بودم که مانند بلای آسمانی بود.
هوش مصنوعی: غیر از شعلههای سوزان، هیچ چیز دیگری در دلم گنجایش ندارد و نمیتوانم بدآموزی و انتقاد را تحمل کنم، حتی اگر در این میان محبت باشد.
هوش مصنوعی: دل من به معبود زردشت تعلق دارد و این را به روشنی میگویم. به خس، یعنی قلم من را به آذرفشانی دادهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهان دانش و معنی ، شهاب الدّین تویی آنکس
که چشم عقل کم بیند ، چو تو بسیار دانی را
ز رای سالخوردت دان ، شکوه بخت برنایت
مربّی آنچنان پیری، سزد جوانی را
ز قحط مردمی عالم ، چنان شد خشک لب تا لب
[...]
عطارد مشتری باید، متاع آسمانی را
مهی مریخچشم ارزد، چراغ آن جهانی را
چو چشمی مقترن گردد بدان غیبی چراغ جان
ببیند بیقرینه او قرینان نهانی را
یکی جانِ عجب باید که داند جان فدا کردن
[...]
نظر از جانب ما کن زکات زندگانی را
دلی ده باز ما را صدقة جان و جوانی را
به بوسی از سرم کردن توانی دفع صفرا را
به بویی از دلم بردن توانی ناتوانی را
چه بادش گر به دلداری دمی با بی دلی داری
[...]
کجا بودی که امشب سوختی آزرده جانی را
به قدر روز محشر طول دادی هر زمانی را
سئوالی کن ز من امروز تا غوغا به شهر افتد
که اعجاز فلانی کرده گویا بی زبانی را
به هر جنسی که می گیرند اخلاص و وفا خوب است
[...]
از آن چشمی که میداند زبان بیزبانی را
نکویان یاد میگیرند طرز نکتهدانی را
به نزد آنکه باشد تنگدل از دست کوتاهی
درازی عیب میباشد قبای زندگانی را
نمیخواهی که زخمت را به مرهم احتیاج افتد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.