بناز ای طوس بر راز و ببال ای خاوران بر ری
که از ری زی تو کرد آهنگزینت بخش تاج کی
نک ایکابل خدا از کشور کابل برونکش پا
نک ای خوارزمشه از کشور خوارزم گم کن پی
نک ای میر بخارا ترک تاج و تخت فرماهان
نک ای فرمانروای هند بدرود کُله کَن هی
رسدآنکو خروش چنگ در گوشش سرود چنگ
رسید آنکو نوای نای در هوشش نوای نی
رسید آنکو بمیرد زآب تیغش هرکه در عالم
خلاف آنکه هم از آب باشدکل شئی حی
رسید آنکو سنان قهر آن شاخ الم را بن
رسید آنکو بهار عدل آن کشت ستم را دی
حسنشاه غضنفر فر شجاعالسلطنه کز جان
قضا مامور امر او قدر محکوم حکم وی
یمی از خون شود هامون اگر خونخواره تیغ او
نمیاز خونهردشمنکهوقتیخوردهازد قی
دواناندر رکابشبختو عون و فتح و فیروزی
بهطیب و طوع و جان و دل به شوق و مهر و عرق و پی
چنان جوشد ز بیم ناچخش خون در تن اعدا
که اندر خمّ قیرآگین به خوان میگساران می
فنای هرچه لاشیئی از بقای ذات او ممکن
بقای هرچه ممکن از فنای تیغ او لاشیء
جهاندارا تویی کز جود دست گوهرافشانت
بهگیتی نام حاتمکرده ناموس عرب را طی
بجز اندر پی الّا نیاید در بیانت لا
بجز در عرصهٔ هیجا نگردد بر زبانت نی
بهکافر دز، به کین بدکنش چون آاختی صارم
چه صارم کز شرار ریختی از چهر آتشخوی
هزیمت در هزیمت خصم را از جام تا ملتان
غنیمت در غنیمت مر ترا از خاوران تا خوی
خیام آسمان با نسبت زرین خیام تو
چو والاخرگهیافراشهزاطلسبهگردش حی
که یارد جز تو گمراهان دولت را نماید ره
که برهاند مضلین را بغیر از مصطفی از غی
شها زین پیشکز خاور سپردی راه اسپاهان
فزودی رونق زایندهرود و اعتبار جی
ولی اکنون که دیگر باره راندی باره زی خاور
چو خاک افسرد آب آن و آب خاک این شد طی
از ایدر خاوران با عرش اعظم داوری دارد
ز یمن مقدمت ای شاه فرخفال نیکوپی
ثنای شاه را قاآنیا پایان نه میجویی
سخن بیهوده بر مقدار فهم خویشتن تاکی
الا تا کس نیابد آیت تکمیل در ناقص
الا تا کس نجوید پرتو خورشید را از فی
خزان نیکخواه از رشح ابر همّتت آری
بهار بدسگال از برگریزان حسامت دی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری
که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماهست و پرشعری
یکی چون خیمهٔ خاقان، دوم چون خرگه خاتون
سیم چون حجرهٔ قیصر، چهارم قبهٔ کسری
گل زرد و گل خیری و بید و باد شبگیری
[...]
فکندی بر گل از عنبر هزاران حلقه و چنبر
بزیر هر یک از عمدا یکی جادوستان کردی
گر از میدان شهوانی سوی ایوان عقل آیی
چو کیوان در زمان خود را به هفتم آسمان بینی
اگر شایسته کوی تو بودی پای من یکدم
سر گردون گردنده بزیر پای ما بودی
بمیر، ای دوست، پیش از مرگ، اگرمی زندگی خواهی
که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.