گر ترا هست دلا در ره غم میل رفیق
بطلب جام شفق گون که رفیقست شفیق
شده ام کم شده رادی سرگردانی
هست امید که راهی بنماید توفیق
ای که در ساحل راحت ز سبک بارانی
دست ما گیر که در سیل سرشکم غریق
ره مقصود کسی برد که از سر بگذشت
هر که دارد هوس کام جز این نیست طریق
نیست در عشق بتان حاصل ما غیر از اشک
گهری بهتر ازین نیست درین بحر عمیق
واعظا چند کنی بر سر منبر جلوه
پستی مایه تقلید نکرده تحقیق
دل خونین فضولی بخیال رخ دوست
خاتم دست بلا راست نگینی ز عقیق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دلتنگی و غم ناشی از دوری رفیق سخن میگوید و به دنبال راهی برای رهایی از سرگردانی است. او به دریاگریی اشک و ناامیدی اشاره میکند و از عشق و اشک به عنوان نتایج این احساسات یاد میکند. شاعر به واعظان نیز انتقاد میکند که از حقیقت دور هستند و فقط به ظاهر پرداختهاند. در نهایت، او از درد دل و آرزوهایش برای وصال معشوق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: اگر در دل خود برای غم سفر داری، دوست را طلب کن و جامی به رنگ سحر و غروب بگیر که او رفیقی است دلسوز.
هوش مصنوعی: به خاطر اندکی از سردرگمی و ناامیدی که دارم، پرچم امیدم پایین آمده است. امید دارم که راهی پیدا شود که به من کمک کند.
هوش مصنوعی: ای کسی که در ساحل آرامش نشستهای، دست ما را بگیر که ما در دل طوفان اشکهایمان غرق شدهایم.
هوش مصنوعی: مسیر رسیدن به هدف تنها برای کسی هموار است که از خود گذشتگی کند. هر کسی که آرزوی دسترسی به خواستهاش را دارد، باید بداند که جز این راهی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در عشق معشوقان، جز اشک و اندوه چیزی به دست نمیآوریم و در این دریای عمیق، هیچ چیز ارزشمندی بیش از این نمیبینیم.
هوش مصنوعی: ای واعظ! چند بار میخواهی بر روی منبر ظاهر شوی و درباره فساد و پستی صحبت کنی در حالی که خودت به حقیقت و عمق این مسائل توجه نکردهای و فقط از روی تقلید حرف میزنی؟
هوش مصنوعی: دل پر از درد و رنج من، از خیال چهره محبوبم پر شده است. دست سرنوشت، انگشتری زیبا با نگینی از عقیق به من داده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رهروی خوش سخنی گفت ز پیران طریق
کاولین شرط درین راه رفیق است رفیق
طالب صحبت رندان شو و توفیق ادب
از خدا خواه که الله ولی التوفیق
چون به نظاره ساحل گذری خنده زنان
[...]
در ره عشق بتانست رفیقم توفیق
غیر توفیق درین راه مرا نیست رفیق
اهل تقلید ندارند ثباتی در ذات
صدق این واقعه از سایه خود کن تحقیق
قطره اشک مرا خوار مبین ای زاهد
[...]
بر عنادش همه بستند کمر ز اهل طریق
او نفرمود بر اینگونه خصومت تصدیق
گفت من شاه دوکونم نشوم عبد فریق
دریم رحمت من خلق دو کونند غریق
گردوایی کند اظهار غرض بهر علیق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.