باغ حسن از گل رخسار تو دارد رونق
کشور عشق بتیغ مژه ات یافت نسق
سالک راه ترا خون جگر زاد سفر
مصحف روی ترا پیر خرد طفل سبق
صفت حسن تو در صفحه ایام نیافت
چرخ هر چند درین نسخه بگرداند ورق
می برد راه بسر منزل وصل تو کسی
که بهر نیک و بدی نیست مقید مطلق
ژنگ رشک از نم خاکیست بر آیینه مهر
که برو از گل روی تو فتادست عرق
دل سرگشته ما بی تو شد آغشته بخون
چرخ را دوری خورشید دهد رنگ شفق
در ره عشق فضولی چه غم از کج نظران
می رسد راست روان را مدد از جانب حق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، تصویر باغی زیبا به نام "باغ حسن" به وجود آمده که رونق آن از زیبایی معشوق نشأت میگیرد. معشوق در عشق به شکل یک بت و با چشمهایش سرنوشت عاشق را رقم میزند. سالک این مسیر با درد و رنج سفر کرده و به دنبال وصالی شیرین است که به راحتی به دست نمیآید. شاعر به زیباییهای معشوق اشاره میکند و میگوید که هیچکس نمیتواند وصف حسن او را به درستی بیان کند. او تاکید میکند که چرخ روزگار هرچقدر هم بچرخد، زیبایی معشوق تغییری نمیکند و در عوض، عاشقانی که با نیک و بد آشنایی ندارند، به سوی وصال میرسند. همچنین شعر به این نکته اشاره دارد که تلاطم دل عاشق در غیبت معشوق باعث آغشته شدن آن به خون و دلتنگی میشود. در نهایت، شاعر میگوید که در مسیر عشق نباید از نقد و نظر کسی غمگین شد، زیرا کمک الهی به راست روان خواهد رسید.
هوش مصنوعی: باغ زیبایی و عشق به لطف چهره زیبا و دلنشین تو رونق یافته است و تیرگی مژههای تو به عشق جان میبخشد.
هوش مصنوعی: مسافر در راه، با دلی پر از درد و تلاش، به سفر میپردازد تا به زبانی ناب و گوهری روی تو برسد. در این مسیر، تجربههایس نیکو و حکمتهایی را از استادان کسب میکند که همچون کودکی ساده و بیگناه، راه را برایش هموار میسازد.
هوش مصنوعی: زیبایی و خوبی تو در طول زمان و روزگار به ثبت نرسیده است، هرچند که زمان به تنهایی ورق روزگار را میچرخاند و دست به تغییر میزند.
هوش مصنوعی: کسی که برای رسیدن به تو، به خوبیها و بدیها وابسته نیست، به راحتی میتواند به سمت منزل وصالت راه پیدا کند.
هوش مصنوعی: با نگاه به آینهای که نور خورشید را منعکس میکند، متوجه میشوم که قطرات عرق از زیبایی گل روی تو نشأت میگیرند، و این امر حسادت را در دل ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: دل بیتاب ما بدون تو پر از غم و اندوه شده است. چرخ زمان به دور خود میچرخد، و دوری از تو چون دوری از خورشید، رنگ آسمان را به سرخی میزند.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، نگرانیای بابت دیدگاههای ناصحیح دیگران وجود ندارد، چرا که دلهای پاک و راستین، از طرف خداوند یاری میشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مجد دین سروَر و سلطان قضات اسماعیل
که زدی کلک زبان آورش از شرع نطق
ناف هفته بد و از ماه رجب کاف و الف
که برون رفت از این خانهٔ بینظم و نسق
کنف رحمت حق منزل او دان و آنگه
[...]
روحم از عالم امر است و تن از عالم حق
جان ز لاهوت بود جسم ز ناسوت الحق
نکند درک حدیث من مجنون عاقل
زانکه باشد سخن سر معانی مطلق
جان چو نوح است ز طوفان بدن گریه کنان
[...]
سیدا گشت چو طوطی به ثنایت ناطق
این تهیدست به درگاه تو نبود لایق
دید در کوی تو آن ماه و به صبح صادق
گفت جامی که تو دیوانه شدی ما عاشق
تا گل روی تو از شرم که شد غرق عرق
که گل از شرم تو در آب فروشسته ورق
قامت معتدل وچهره گلناری تو
بزده از سرو و گل کشمر کابل رونق
برد با دست بلورین چو بلب جام شراب
[...]
هر چه آن معبر هستی است بود معدن حسن
هرچه آن مظهر حسنی است بود مصدر عشق
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.