مردم دیده ما جز به رهت ناظر نیست
دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست
اشکم احرام طواف حرمت میبندد
گرچه از خون دل خویش دمی طاهر نیست
بسته دام قفس باد چو مرغ وحشی
طایر سدره اگر در طلبت طایر نیست
عاقبت راه بیابد به جناب عالیت
هر که اندر طلبت همت او قاصر نیست
از روانبخشی عیسی نزنم پیش تو دم
زان که در روحفزائی چو لبت ماهر نیست
شوق خدام تو تنها نه همین در دل ماست
مَلَکی نیست که در شوق رخت طایر نیست
فیض اگر قلب و دلش کرد به راه تو نثار
مکنش عیب که بر نقد روان قادر نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و شوق عمیق شاعر به معشوق است. او میگوید که مردم تنها به راه معشوق نگاه میکنند و دل او غیر از معشوق را نمیپرستد. اشکهایش به سمت حرمت معشوق روان است و حتی اگر به نظر برسد که پاک نیستند، از عمق دل برمیخالند. شاعر خود را به مرغی تشبیه میکند که در قفس باد گرفتار است و در جستجوی معشوقش، به دنبال آزادی است. او تأکید میکند که هر کس به دنبال معشوق برود، بالاخره به او خواهد رسید، حتی اگر تلاشش ناقص باشد. در نهایت، او اوج محبت و نیاز خود را ابراز میکند و میگوید که شوق به معشوق تنها در دل او نیست و دیگران نیز در جستجوی او هستند. شاعر از معشوق میخواهد که عیوب عاشقان را نبیند، زیرا آنها در راه رسیدن به او کارایی کامل ندارند.
هوش مصنوعی: مردم چشم ما فقط به راه تو نگاه میکنند و دل آشفته ما جز تو یاد هیچکس دیگری را نمیکند.
هوش مصنوعی: اشکهای من چون احرام، به دور حرم تو میچرخد، هرچند که دلی پر از غم و خون دارم و هیچ وقت پاک و خالص نیست.
هوش مصنوعی: چون قفس باد بسته میشود، مانند پرنده وحشی، اگر کسی در جستجوی تو نیست، نمیتوانی پرواز کنی.
هوش مصنوعی: سرانجام، هر کسی که در جستجوی شما تلاش کند و ارادهاش کم نباشد، به مقام و شخصیت شما خواهد رسید.
هوش مصنوعی: نمیتوانم از توانایی روحبخشی عیسی بگویم زیرا در هنر پرورش روح، وجود تو بینظیر است.
هوش مصنوعی: علاقه و محبت به تو تنها در دل ما نیست، بلکه هیچ موجودی نیست که در آرزوی تو نگردد.
هوش مصنوعی: اگر نعمت و فیضی که به قلب او داده شده را در راه تو قربانی کند، نباید ایرادی به او بگیری چون او قادر نیست آن را به باارزشترین شکل ممکن تبدیل کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بزرگی که در آفاق تو را دیگر نیست
وز همه عالم چون گوهر تو گوهر نیست
بی جوار در تو مرد درم را زر نیست
بی وجود کف تو مرغ کرم را پر نیست
گر فلک خوانمت از جاه روا باشد از آنک
[...]
کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست
یا نظر با تو ندارد مگرش ناظر نیست
نه حلالست که دیدار تو بیند هر کس
که حرامست بر آن کش نظری طاهر نیست
همه کس را مگر این ذوق نباشد که مرا
[...]
مخور ای ابن یمین غم چو وفاقت برسد
بحضور عم و خال و پدر و مادر نیست
هر وفاتی که بسلطانیه واقع گردد
تو یقین دان که بفریومد از آن خوشتر نیست
هیچکس نیست که منظور مرا ناظر نیست
گرچه بر منظرش ادراک نظر قادر نیست
ایکه از ذکر به مذکور نمیپردازی
حاصل از ذکر زبان چیست چو دل ذاکر نیست
نسبت ما مکن ای زاهد نادان به فجور
[...]
هر که را نقش خط و خال تو در خاطر نیست
گر دم از مشک زند خاطر او عاطر نیست
صورتت مظهر من است ولی این معنی
همچو حسن دگران بر همه کی ظاهر نیست
ساکن کوی تو از دور رخت بیند و بس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.