سحر ز هاتف غیبم رسید هیهائی
فتاد در سر من شورشی و غوغائی
شدم ز شهر برون تا بکام دل نالم
که شور را نبود چاره غیر صحرائی
بدل نواز خودم در مقام راز و نیاز
سخن کشیده بجائی ز شور سودائی
که از شنیدن و گفتن ز خویشتن رفتم
بخویش باز رسیدم ز ذوق آوائی
چه گفت؟ گفت تو را چون منی یکی باشد
مراست چون تو بسی عندلیب شیدائی
کجا روی ز در من کجا توانی رفت
بغیر در گه ما هست در جهان جائی؟
بیا بیا بطلب هر چه خواهی از در ما
که هست اینجا هر مطلب مهیائی
سجود کردم و گفتم مرا ز تو چیزیست
که یافت می نشود نزد چون تو مولائی
مراست لذت زاری بدرگه چه توئی
تو را کجا است چنین نعمتی و آقائی
گرم بخویش بخوانی ز ذوق جان بدهم
ورم ز پیش برائی خوشم بپروائی
خوشم بقهر تو چون لطف هر چه خواهی کن
مرا چه یارا ای یار تا بود رائی
خوشا دلی که در آن جای چون توئی باشد
خوشا سری که در آن هست از تو سودائی
کجا روم ز در تو کجا توانم رفت
کجاست در دو جهان غیر در گهت جائی
دلم خوش است که در وی گرفتهٔ منزل
کراست همچو تو یار لطیف زیبائی
سر من و در تو تا نفس بود در تن
که فیض را نبود غیر تو تمنائی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به حالتی روحانی و عاشقانه اشاره دارد که از مکاشفهای درونی ناشی میشود. او با شور و صدای هاتف غیبی، از شهری که در آن زندگی میکند خارج میشود تا دل خود را آرام کند. در این سفر، به راز و نیاز با معشوق میپردازد و در مییابد که هیچ جایی بهتر از درگاه معشوق نیست. شاعر از لذت و شیرینیِ عشق سخن میگوید و به یار خود میگوید که در کنارش همه چیز مهیاست و هیچ کس نمیتواند مانند او را بیابد. در نهایت، او بر این باور است که سرنوشت و وجودش وابسته به درگاه معشوق است و هیچ آرزویی جز او ندارد.
هوش مصنوعی: در صبحگاهی صدای ندا کنندهای از دنیای پنهان به من رسید و در دل من شور و غوغایی را ایجاد کرد.
هوش مصنوعی: از شهر خارج شدم تا به دل خود شکایت کنم، زیرا برای این آشفتگی هیچ چارهای جز دشت و بیابان نیست.
هوش مصنوعی: در حالتی از راز و نیاز، به یاد عشق خود میافتد و این احساس شور و شوق او را به صحبت واداشته است.
هوش مصنوعی: من به خاطر شنیدن و گفتن از خودم، از خودم دور شدم و دوباره به خودم رسیدم، چون از لذت یک صدا آگاه شدم.
هوش مصنوعی: چه گفت؟ گفت که تو مثل من یکی هستی، زیرا من نیز مانند تو عاشق و شیدا هستم.
هوش مصنوعی: هر کجا که میخواهی بروی، نمیتوانی جز به درگاه ما برسی، چرا که در این جهان هیچ مکان دیگری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: بیا و هر چه را که میخواهی از ما بخواه، زیرا اینجا هر چیزی که نیاز داری فراهم است.
هوش مصنوعی: من در برابر تو تعظیم کردم و گفتم که چیزی از تو دارم که در هیچ جا، جز نزد تو پیدا نمیشود. تو هستی که ولی و سرپرست منی.
هوش مصنوعی: لذت غمگینی و سوختن برای من تنها به خاطر وجود توست. وجود تو را در کجا میتوان یافت که اینگونه نعمت و بزرگی را با خود به همراه داشته باشد؟
هوش مصنوعی: اگر در دل خود مرا با شور و شوق بخوانی، جانم را به تو میدهم و اگر از جلویم بروی، خوشحال میشوم که به سمت دیگری میروی.
هوش مصنوعی: من از قهر تو خوشحالم، زیرا مثل لطفی است که میخواهی نیکی کنی. هر کاری که بخواهی با من بکن، ای دوست، تا زمانی که خیری در کار باشد.
هوش مصنوعی: دلهایی که در آن عشق و محبت وجود دارد، خوشبخت هستند. همچنین، سرهایی که در آنها خیال تو میگذرد، خوشحالاند.
هوش مصنوعی: نمیدانم به کجا میتوانم بروم، چون هیچجایی در این دو جهان جز در محضر تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دل من شاد است که صاحبخانهای مثل تو دارد، که یار لطیف و زیبایی است.
هوش مصنوعی: آنقدر به عشق و محبت تو وابستهام که تا زمانی که زندهام، هیچ آرزویی جز تو در دل ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرفتمت که رسیدی بدانچه میطلبی
گرفتمت که شدی آنچنان که میبایی
نه هر چه یافت کمال از پیش بود نقصان
نه هر چه داد، ستد باز چرخ مینایی؟!
بزلف مشکی، جانا، بچهره دیبایی
چو تو نباشد، دانم، کسی بزیبایی
مرا تو گویی: در هجر من شکیبا شو
کرا بود ز چنین صورتی شکیبایی ؟
زبان ببندی و هر ساعت از حدیث مرا
[...]
بر من آمد دوش آن در چشم بینائی
ز بهر جستن تدبیر رای فردائی
هرآنچه داشت بدل راز پیش من بگشاد
بلی چنین سزد از یکدلی و یکتائی
چه گفت گفت بخواهم شدن ز تو یکچند
[...]
کریم بار خدایا به ما توبه شائی
غریب نیست اگر بر همه ببخشائی
اسیر و عاجز و بیچاره و گنهکاریم
نهاده گوش به امر تو تا چه فرمائی
به درگه تو چه خیزد ز ما و طاعت ما
[...]
بزرگوارا در انتظار بخشش تو
نمانده است مرا طاقت شکیبائی
سه چیز رسم بود شاعران طامع را
نخست مدح و دوم قطعه تقاضائی
اگر بداد سوم شکرا اگر نداد هجا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.