واعظ به منبر آمد و بیهوده ساز کرد
در حقّ هر گروه سر حرف باز کرد
ملّا به مَدرَس آمد و درس دقیق گفت
حق را ز غیر حق به گمان امتیاز کرد
خالی ز معرفت چو ریاست پناه شد
انکار بر معارف ارباب راز کرد
زاهد ز انتظار نعیم بهشت ماند
عابد نماز را به تکلّف دراز کرد
مغرور شد به عزّت تقدیم در نماز
آن جاه دوست کو به امامت نماز کرد
صوفی به خانقاه درآمد به وجد و شور
جمع مرید را به لقا سرفراز کرد
بر مَسند محلکه قاضی چو پا نهاد
دست نهفته گیر به هر سو دراز کرد
آن کو میان قاضی و خصمین واسطه است
بنهاد دام مکر و سر حیله باز کرد
فتوی پناه هیچ مدان عمامه کوه
بر وفق مدعای کسان مکر ساز کرد
حاکم چو بر سریر حکومت قرار یافت
بر بیکسان شهر در ظلم باز کرد
رشوه گرفت محتسب و نرخ را فزود
از لقمهٔ حرام در عیش باز کرد
کوتاه کرد دست فقیران ز مال وقف
آن میرزا که دست تصدی دراز کرد
مستوفی از زبان قلم حرف می زند
خود داند و خدا سر دفتر چو باز کرد
دانا چو دید روی زمین را گرفت ظلم
کنجی خزید و در به رخ خود فراز کرد
فیض از فریب شعبده اهل روزگار
با حق پناه برد و ز خلق احتراز کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان فساد و نفاق در جامعه میپردازد. واعظان بیمحتوا و ملاها به تفرقه و تفسیر نادرست حقیقت میپردازند. زاهدان و عابدان به ظواهر دینی اکتفا کرده و به معنای واقعی ایمان دست نمییابند. قاضیان به حقطلبی نمیپردازند و در پی منافع خود به دسیسهگری مشغول میشوند. حاکمان به ظلم و فساد مشغولاند و محتسبان با اخذ رشوه، قانون را زیر پا میگذارند. در نهایت، دانایان منفعل میشوند و از فساد دوری میگزینند، ولی به معنای واقعی با حق ارتباط برقرار نمیکنند. این شعر به طور کلی نقدی بر وضعیت اجتماعی و اخلاقی زمانه شاعر است.
هوش مصنوعی: واعظ بر منبر رفت و سخنانی بیفایده در مورد هر گروهی گفت و شروع به صحبت کرد.
هوش مصنوعی: ملا به مدرسه رفت و درس را به طور دقیق بیان کرد، اما حق را از ناحق تنها بر اساس گمانش تشخیص داد و بین آنها تفاوت قائل شد.
هوش مصنوعی: زمانی که رهبری و مقام بدون شناخت و آگاهی از حقیقت باشد، انکار و رد کردن دانش و باورهای عمیق پیشوایان به وجود میآید.
هوش مصنوعی: زاهد به خاطر انتظار نعمتهای بهشت همچنان در خود گرفتار است و عابد نیز با سختی و زحمت به انجام نماز پرداخته و آن را به شیوهای طولانی و پرزحمت برگزار میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر مقام و عظمت جشن نماز، آن شخص مغرور شد و این را فراموش کرد که دوستی که او را به عنوان امام انتخاب کرده بود، در واقع مقام بالایی در انجام نماز دارد.
هوش مصنوعی: صوفی وارد خانقاه شد و با شوق و هیجان، جمع مریدان را به دیدار خداوند افتخار داد.
هوش مصنوعی: قاضی که بر جایگاه خطر نشسته است، وقتی پا به آن میگذارد، دستان پنهان شدهاش را به هر طرف دراز میکند.
هوش مصنوعی: کسی که بین قاضی و طرفین دعوا به عنوان واسطه عمل میکند، باعث میشود که تلههای فریب و دسیسهها را ایجاد کند.
هوش مصنوعی: هیچگاه به فتوا و حکم کسی که در زیر لایهای از ظاهر و عمامهی بزرگ پنهان شده اعتماد نکن، زیرا این افراد معمولاً به شیوهای فریبکارانه عمل میکنند تا به مقاصد خود برسند.
هوش مصنوعی: زمانی که حاکم بر تخت حکومت نشست، بر بیخبران و ناتوانان شهر ظلم و ستم را آغاز کرد.
هوش مصنوعی: محتسب در برابر دریافت رشوه، قیمتها را بالا برد و با لذت از لقمهای ناپاک و حرام، به زندگی خود ادامه داد.
هوش مصنوعی: مالی که برای کمک به فقیران وقف شده بود، به خاطر فردی که به طمع آن درآمد، از دست فقیران کوتاه شد.
هوش مصنوعی: مستوفی با زبان نوشتار صحبت میکند و تنها او و خدا از محتویات دفترش آگاهند. وقتی دفتر باز میشود، فقط آنها از رازها و اطلاعات موجود در آن مطلع هستند.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که شخصی دانا، وقتی که دنیای مادی را میبیند، از ظلمی که در گوشهای از آن وجود دارد، انزوا را اختیار کرده و به خود مینگرد. در واقع، او با توجه به شرایط نامناسب دنیای اطرافش، به تأمل در درون خود میپردازد و به فکر فرور میرود.
هوش مصنوعی: از ترفندها و فریبهای زمانه دوری جسته و به حقیقت پناه برد و از دیگران فاصله گرفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن کس که بر امیر در مرگ باز کرد
بر خویشتن نگر نتواند فراز کرد
آن بت که بر دلم در شادی فرازکرد
یک باره بر دلم دری ز مهر باز کرد
زلف جو سام بر دل مسکین من فکند
تا بر دلم جهان در خورشید باز کرد
بیخواب کرد چشم دلم در فراق خویش
[...]
تا بر دل من آن بت طناز ناز کرد
صد در ز ناز بر دل من باز باز کرد
تا دوست بر دلم در عالم فراز کرد
دل را به عشق خویش ز جان بی نیاز کرد
دل از شراب عشق چو بر خویشتن فتاد
از جان بشست دست و به جانان دراز کرد
فریاد برکشید چو مست از شراب عشق
[...]
ترکم به خنده چون دهن تنگ باز کرد
دل را لبش ز تنگ شکر بینیاز کرد
کافر، که رخ ز قبله بپیچیده بود و سر
چون قامتش بدید به رغبت نماز کرد
ای دلبری که عارض چون آفتاب تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.