داد از غم عشقت ای صنم داد
فریاد ز تو هزار فریاد
بیمارت را نمیکنی به
غمناکت را نمیکنی شاد
بر نالهٔ من نمیکنی رحم
وز روز جزا نمیکنی یاد
داد از تو کجا برم که جز تو
کس نتواند داد من داد
من در غم تو تو لا ابالی
انی فی داد و انت فی واد
یکباره بیا بریو خونم
از من تسلیم و از تو بی داد
تا کی دل فیض ای ستمگر
در بند غم تو و تو آزاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و غم‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او به معشوق خود شکایت می‌کند که دردمندی‌اش را متوجه نمی‌شود و به غم و ناله‌اش رحم نمی‌کند. او احساس می‌کند که هیچ کس نمی‌تواند فریاد و درد او را درک کند و در غم معشوقش کاملاً غمگین و اسیر شده است. با اشاره به روز جزا، شاعر از غفلت معشوقش گلایه دارد و خواهان یک تغییر فوری است تا از این حالت رنج و عذاب رهایی یابد. احساسات عمیق و ناتوانی او در آزاد شدن از غم عشق، باعث شده تا او به جدایی و دوری از معشوق خود احساس یأس کند.
هوش مصنوعی: ای معشوق، از غم عشق تو داد و فریاد می‌زنم، فریادهایی بی‌شمار از درد ناشی از علاقه‌ام به تو.
هوش مصنوعی: شما نمی‌توانید با ناراحتی خود، کسی را که بیمار است شاد کنید.
هوش مصنوعی: تو نه به فریاد من رحم می‌کنی و نه در روز حساب و پاداش به یادم می‌آوری.
هوش مصنوعی: به کجا می‌توانم برویم که جز تو کسی نتواند به من کمک کند و داد من را بفهمد؟
هوش مصنوعی: من در غم تو غمگین هستم و تو انگار که بی‌خیالی؛ من در دلی هستم و تو در دنیای خودت.
هوش مصنوعی: به یکباره به من تعرض نکن، من بی‌پناه هستم و تو هم بی‌رحمانه عمل می‌کنی.
هوش مصنوعی: تا چه زمانی دل من به خاطر غم تو در زنجیر باشد، در حالی که تو خود آزاد هستی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خاصه شاه شرق فریاد
چرخم بکشد همی ز بیداد
نابسته دری ز محنت من
صد در ز بلا و رنج بگشاد
بی‌محنت نیستم زمانی
[...]
ای زلف تو همچو شاخ شمشاد
وی قد تو همچو سرو آزاد
هر چند مرا زهر دو رنج است
بااین همه تا بود چنین باد
اشک من و روی خویشتن بین
[...]
از بس که کشیدم از تو بیداد
از دست تو آمدم به فریاد
فریاد از آن کنم که آمد
بر من ز تو ای نگار بیداد
داد از دل پر طمع چه دارم
[...]
از عشوه روزگار فریاد
کو خود ز وفا نمی کند یاد
آباد بر آن کسی که او هست
از بندگی زمانه آزاد
بر عمر مساز تکیه چون هست
[...]
تا چند کنم ز مرگ فریاد
چون مرگ ازوست مرگ من باد
معرفی ترانه‌هایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیه‌ای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیه‌گذاری باید در گنجور نام‌نویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.