گنجور

 
فردوسی

بخش ۱: چو بگذشت زو شاه شد یزدگرد

بخش ۲: عمر سعد وقاس را با سپاه

بخش ۳: فرستاده نیز چون برق و رعد

بخش ۴: چو بشنید سعد آن گرانمایه مرد

بخش ۵: بفرمود تابرکشیدند نای

بخش ۶: فرخ‌زاد هرمزد با آب چشم

بخش ۷: دبیر جهاندیده را پیش خواند

بخش ۸: یکی نامه بنوشت دیگر بطوس

بخش ۹: وزان جایگه برکشیدند کوس

بخش ۱۰: یکی پهلوان بود گسترده‌کام

بخش ۱۱: چو ماهوی دل را برآورد گرد

بخش ۱۲: چو بشنید ماهوی بیدادگر

بخش ۱۳: چنین داد خوانیم بر یزدگرد

بخش ۱۴: کس آمد به ماهوی سوری بگفت

بخش ۱۵: چنین تا به بیژن رسید آگهی

بخش ۱۶: چو بیژن سپه را همه راست کرد

بخش ۱۷: چو بگذشت سال از برم شست و پنج