برون تاخت هفتم ز گردان هجیر
یکی نامداری سواری هژیر
سپهرم ز خویشان افراسیاب
یکی نامور بود با جاه و آب
ابا پور گودرز رزم آزمود
که چون او به لشکر سواری نبود
برفتند هر دو به جای نبرد
برآمد ز آوردگه تیره گرد
به شمشیر هر دو برآویختند
همی زآهن آتش فروریختند
هجیر دلاور به کردار شیر
به روی سپهرم درآمد دلیر
به نام جهانآفرین کردگار
به بخت جهاندار با شهریار
یکی تیغ زد بر سر و ترگ اوی
که آمد هم اندر زمان مرگ اوی
درافتاد ز اسبش هم آنگه نگون
به زاری و خواری دهن پر ز خون
فرود آمد از باره فرخ هجیر
مر او را ببست از بر زین چو شیر
نشست از بر اسب و آن اسب اوی
گرفته عنان و درآورده روی
برآمد به بالا و کرد آفرین
بر آن اختر نیک و فرخ زمین
همی زور و بخت از جهاندار دید
وز آن گردش بخت بیدار دید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بخش از داستان، نبردی میان هجیر و سپهرم رخ میدهد. هجیر، دلاوری شجاع و نیرومند است که به مبارزه با سپهرم، وابسته به خانواده افراسیاب میپردازد. آنها پس از ورود به میدان جنگ، نبردی سخت و آتشین را آغاز میکنند. هجیر با شجاعت به سپهرم حمله میکند و ضربهای بر سر او میزند که باعث شکست و سقوط سپهرم از اسبش میشود. در این لحظه، سپهرم به شدت مجروح و در حال زاری است. هجیر پس از پیروزی خود بر سپهرم، از اسبش پایین میآید و به این پیروزی خود افتخار میکند و بخت و اقبال خود را مورد ستایش قرار میدهد.
هوش مصنوعی: یکی از جنگجویان برجسته به نام هژیر به بیرون از میدان جنگ رفته و در میان تجمع نیروهای دشمن، با شجاعت ظاهر شده است.
هوش مصنوعی: آسمانم از میان خویشاوندان افراسیاب، یکی وجود دارد که به خاطر مقام و آبرویش شناخته شده است.
هوش مصنوعی: ابا پسر گودرز، در میدان جنگ تجربه را آزمایش کرد و دریافت که مانند او در سپاه، سوارکار دیگری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هر دو به میدان جنگ رفتند و از محل نبرد، گرد و غبار سیاهی بلند شد.
هوش مصنوعی: آنها با شمشیرهایشان با یکدیگر جنگیدند و در نتیجه، از آهنی که ذوب شده بود، شعلههای آتش به پرواز درآمد.
هوش مصنوعی: هجیر، دلاور و شجاع، همچون شیری در میدان کارزار، با قدرت و شجاعت در آسمان نمایان شده است.
هوش مصنوعی: با نام خداوندی که جهان را آفریده و سرنوشت حاکمان را رقم میزند، به پیشگاه پادشاهی که بر زمین فرمانروایی میکند، اشاره میشود.
هوش مصنوعی: کسی بر سر او ضربهای زد و او در لحظه مرگش به دنیا آمد.
هوش مصنوعی: از اسبش به زمین افتاد و در حالی که به شدت زاری میکرد و در خون خود غرق شده بود، احساس سرشکستگی و ذلت میکرد.
هوش مصنوعی: فرخ هجیر از بر اسب پایین آمد و او را به خاطر قهرمانیاش همچون شیر در آغوش گرفت.
هوش مصنوعی: او از روی اسب پیاده شد و دست reins (عنان) اسبش را گرفت و صورتش را به سمت جلو آورد.
هوش مصنوعی: ابرها کنار رفتند و بر آن ستاره خوب و خوشبخت زمین آفرین گفت.
هوش مصنوعی: آنچه را که از قدرت و سرنوشت مشاهده کردم، و با دیدن گردش سرنوشت، به آگاهی رسیدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.