به هشتم ز گردان ناماوران
بشد ساخته زنگهٔ شاوران
که همرزمش از تخم اوخواست بود
که از جنگ هرگز نه بر کاست بود
گرفتند هر دو عمود گران
چو او خواست با زنگهٔ شاوران
بگشتند ز اندازه بیرون به جنگ
ز بس کوفتن گشت پیکار تنگ
فروماند اسبان جنگی ز تگ
که گفتی به تنشان نجنبید رگ
چو خورشید تابان ز گنبد بگشت
به کردار آهن بتفسید دشت
چنان تشنه گشتند کز جای خویش
نجنبید و ننهاد کس پای پیش
زبان برگشادند یک با دگر
که اکنون ز گرمی بسوزد جگر
بباید برآسود و دم برزدن
پس آنگه سوی جنگ بازآمدن
برفتند و اسبان جنگی به جای
فراز آوریدند و بستند پای
به آسودگی باز برخاستند
به پیکار کینه بیاراستند
به کردار آتش ز نیزه سوار
همی گشت بر مرکز کارزار
بدآنگه که زنگه بر او دست یافت
سنان سوی او کرد و اندر شتافت
یکی نیزه زد بر کمرگاه اوی
کز اسبش نگون کرد و برزد به روی
چو رعد خروشان یکی ویله کرد
که گفتی بدرید دشت نبرد
فرود آمد از باره شد نزد اوی
بر آن خاک تفته کشیدش به روی
مر او را به چاره ز روی زمین
نگون اندر افگند بر پشت زین
نشست از بر اسب و بالا گرفت
به ترکان چه آمد ز بخت ای شگفت
بر آن کوه فرخ برآمد ز پست
یکی گرگ پیکر درفشی به دست
بشد پیش یاران و کرد آفرین
ابر شاه و بر پهلوان زمین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بخش از داستان، دو جنگجوی بزرگ به نام زنگه و شاوران در میدان نبرد با یکدیگر درگیر میشوند. هر دو طرف با قدرت و شدت به جنگ میپردازند و اسبهای آنها به شدت خسته میشوند. در حین جنگ، شدت مبارزه باعث میشود که اسبها به شدت خسته و کمتحرک شوند.
پس از مدتی مبارزه، جنگجویان تصمیم میگیرند که لحظهای استراحت کنند و دوباره برای ادامه نبرد آماده میشوند. وقتی دوباره به جنگ میپردازند، زنگه به شاوران حمله کرده و او را به زمین میاندازد. این لحظه، نقطه عطفی در نبرد است که زنگه به پیروزی نزدیک میشود. در نهایت، او بر دشمنش تسلط پیدا کرده و بر قدرت و شجاعت خود تأکید میکند.
هوش مصنوعی: در هشتمین روز از گردنکشان، به زنگی که متعلق به شاوران بود، نزدیک شد.
هوش مصنوعی: همراه او از او خواسته بود که هرگز از جنگ کم نگذارد.
هوش مصنوعی: هر دو ستون سنگین را گرفتند؛ چون او خواست با زنگی که در دست شاوران بود.
هوش مصنوعی: آنها از حد و اندازه خود خارج شدند و به جنگ پرداختند، به طوری که به خاطر شدت درگیریها، نبرد بسیار سخت و فشرده شد.
هوش مصنوعی: اسبهای جنگی به خاطر فشار سختی که متحمل شدهاند، قادر به حرکت نیستند؛ مانند اینکه رگهای بدنشان اجازهی تحرک نمیدهند.
هوش مصنوعی: وقتی خورشید در آسمان به دور خود میچرخد، به مانند آهنی که دشت را میپوشاند، زمین را روشن و گرم میکند.
هوش مصنوعی: آنها آنقدر تشنه شدند که از جایشان حرکت نکردند و هیچکس جرات نکرد یک قدم به جلو بردارد.
هوش مصنوعی: زبانها به یکدیگر باز شد و صحبت کردند و حالا از شدت گرمی، دلها به تپش افتاده است.
هوش مصنوعی: باید آرامش پیدا کرد و بازدمی کرد، سپس به سمت جنگ بازگشت.
هوش مصنوعی: آنها رفتند و اسبهای جنگی را به جای آنها آوردند و پای آنها را بستهاند.
هوش مصنوعی: آنها با راحتی و آرامش دوباره برخواستند و آماده نبرد با دشمنی شدند.
هوش مصنوعی: شخصی همچون آتش در وسط میدان نبرد با نیزه در حال چرخش و مبارزه است.
هوش مصنوعی: زمانی که زنگه زیر تیغ سنان قرار گرفت، او به سمت او حمله کرد و به جنگ پرداخت.
هوش مصنوعی: یک نفر نیزهای به کمر او زد که او را از اسبش به زمین انداخت و بر سرش زد.
هوش مصنوعی: مثل رعدی قوی و ترسناک فریاد زد و به نظر میرسید که دشت نبرد را پار پاره کرده است.
هوش مصنوعی: او از بالا پایین آمد و نزد او رفت و بر روی آن زمین داغ دست کشید.
هوش مصنوعی: او را با تدبیر از روی زمین به پایین انداخت و بر پشت اسب نشاند.
هوش مصنوعی: از روی اسب پایین آمد و چیزی را بالا گرفت. چه خبر بود که به ترکها رسید، واقعاً شگفتانگیز است.
هوش مصنوعی: از پایین کوهی خوشفرم، یک گرگ با بدن بزرگ و با یک پرچم به دست ظاهر شد.
هوش مصنوعی: او به نزد دوستانش رفت و از پادشاه آسمان و پهلوان زمین ستایش کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.